Dictiornary-Farsi | پزشک متخصص اطفال | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
pediatrician	پزشک متخصص اطفال


Other Matches

obstetricians	پزشک متخصص زایمان
obstetrician	پزشک متخصص زایمان
anesthetist	پزشک متخصص بیهوشی و بی حسی
accoucheur	پزشک متخصص قابلگی وبیماریهای زنان
fireworker	متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
tacticians	متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tactician	متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert	هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
pediatrics	طب اطفال
juvenile courts	دادگاه اطفال
juvenile court	دادگاه اطفال
poliomyelitis	فلج اطفال
marriage settlement	نفقه اطفال
infantile paralysis	فلج اطفال
juvenile delinquency	بزهکاری اطفال
potties	لگن یامستراح اطفال
potty	لگن یامستراح اطفال
necessaries	نفقه زوج و اطفال
polio	بیماری فلج اطفال
incubators	محل پرورش اطفال زودرس
nursery	محل نگاهداری اطفال شیرخوار
incubator	محل پرورش اطفال زودرس
nurseries	محل نگاهداری اطفال شیرخوار
tabula rasa	فکر ساده وبدون تصور اطفال
orthopsychiatry	تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
radiologist	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
jungle gym	چهارچوبی که اطفال روی ان تاب خورده و بالا و پایین میروند
ferris wheel	گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
necessaries	در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
medical man	پزشک
medical officer	سر پزشک
practitioner	پزشک
interne	پزشک
docs	پزشک
doc	پزشک
medical officer	پزشک
master physician	سر پزشک
practitioners	پزشک
aesculapian	پزشک
physician	پزشک
chiropodists	پزشک پا
chiropodist	پزشک پا
medic	پزشک
physicians	پزشک
family doctor	پزشک خانواده
family doctors	پزشک خانواده
farriers	دام پزشک
surgeon	پزشک جراح
mad doctor	پزشک دیوانگان
physician in attendance	پزشک معالج
farrier	دام پزشک
medicine man	پزشک قبیله
medico	پزشک طبیب
medical examiner	پزشک قانونی
neuropathist	پزشک اعصاب
surgeons	پزشک جراح
ophthalmologist	چشم پزشک
medico legal examiner	پزشک قانونی
psychopathist	پزشک دیوانگان
practitioners	دام پزشک
alienist	پزشک دیوانگان
aurist	پزشک گوش
doctor-to-be	پزشک آینده
certificate of a doctor	گواهی پزشک
doctor to the company	پزشک شرکت
house physician	پزشک مقیم
doctors	پزشک دکتر
doctoring	پزشک دکتر
doctored	پزشک دکتر
practitioner	دندان پزشک
oculists	چشم پزشک
oculist	چشم پزشک
general practitioner	پزشک عمومی
practitioner	دام پزشک
practitioners	دندان پزشک
surgeon general	پزشک ارشد
a fake doctor	پزشک قلابی
doctor	پزشک دکتر
lay analyst	روانکاو غیر پزشک
esculapian	وابسته به دارگونه طب پزشک
iatrogenic illness	بیماری پزشک زاد
internist	پزشک امراض داخلی
general practitioner	پزشک بیماریهای عمومی
extern	کمک پزشک روزانه
medicaster	پزشک زبان باز
psychiater	پزشک ناخوشی دماغی
practician	پزشک دست در کار
physician in ordinary	پزشک رسمی یا همیشگی
syrinx	استاخ پزشک ایطالیایی
neuropsychiatrist	پزشک اعصاب و روان
to take medical advice	با پزشک مشورت کردن
intern [American English]	انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
flight surgeon	افسر پزشک نیروی هوایی
first year resident [American English]	انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
eustachian	پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
interns	انترن پزشک مقیم بیمارستان
Foundation [junior] house officer [British English]	انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
Call a doctor quickly.	فورا پزشک خبر کنید.
interning	انترن پزشک مقیم بیمارستان
woman doctor	پزشک زن حکیم خانم طبیبه
the doctor ordered an ointment	پزشک مرهم تجویز کرد
intern	انترن پزشک مقیم بیمارستان
He's not suited for a doctor.	او [مرد] برای یک پزشک مناسب نیست.
to take the pill [to be on the pill] [to go on the pill]	قرص خوردن [طبق دستور از پزشک]
attendance of a doctor	حضور پزشک روی رینگ بوکس
residency	اقامت پزشک در بیمارستان برای کسب تخصص
unless otherwise prescibed [by the doctor]	مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
There is one physician for every 260 inhabitants.	برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
veterinarian	پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarians	پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
surgeon general	رئیس قسمت پزشکی ارتش افسر پزشک
The doctous fee was tacked on to the hospital bI'll .	حق ویزیت پزشک را کشیدند روی صورتحساب بیمارستان
take medical a	به پزشک مراجعه کنید باطبیب مشورت نمایید
adhoc	متخصص
geriatrist	متخصص
geriatrician	متخصص
rhinologist	متخصص
osteopathist	متخصص
au fait	متخصص
stylists	متخصص مد
specialists	متخصص
stylist	متخصص مد
experts	متخصص
specialist	متخصص
expert	متخصص
skilled	متخصص
geophysicists	متخصص ژئوفیزیک
e. advice	نظر متخصص
geophysicist	متخصص ژئوفیزیک
gas man	متخصص گاز
financial e.	متخصص مالی
journeyman	کارگر متخصص
journeymen	کارگر متخصص
theologians	متخصص الهیات
pomologist	متخصص میوه
actuary	متخصص بیمه
media specialist	متخصص رسانه ها
electrician	متخصص برق
electricians	متخصص برق
neurologist	متخصص اعصاب
expert	متخصص کارشناس
actuaries	متخصص بیمه
hygienist	متخصص بهداشت
hygeist	متخصص بهداشت
hydropathist	متخصص اب درمانی
hydrologist	متخصص اب شناسی
economist	متخصص اقتصاد
experts	متخصص کارشناس
ophlhalmologist	متخصص چشم
theologian	متخصص الهیات
outrebound	متخصص ریباند
economists	متخصص اقتصاد
skilled	متخصص تخصصی
theolog	متخصص الهیات
algebraist	متخصص جبرومقابله
proficient	حاذق متخصص
an expert accountant	حسابدار متخصص
technician	متخصص فنی
technician	متخصص تکنیسین
financier	متخصص مالی
financiers	متخصص مالی
technicians	متخصص تکنیسین
clinician	متخصص بالینی
clinicians	متخصص بالینی
technicians	متخصص فنی
artillerist	متخصص توپخانه
toxicologist	متخصص زهرشناسی
cost accountant	متخصص ارزیابی
anaesthetist	متخصص بیهوشی
cambist	متخصص ارز
ceramicist	متخصص سفالگری
ceramist	متخصص سفالگری
climatologist	متخصص اب وهوا
specialist engineering	مهندس متخصص
aurist	متخصص گوش
computer specialist	متخصص کامپیوتر
skilled witness	شاهد متخصص
computer professional	متخصص کامپیوتر
skilled workers	کارگران متخصص
osteopaths	متخصص بیماریهای استخوان
municipalist	متخصص درامور شهرداری
metllurgist	متخصص ذوب فلزات
pyrotechnist	متخصص اتش بازی
scientific manpower	نیروی انسانی متخصص
grammarian	متخصص دستور زبان
educationists	متخصص اموزش و پرورش
educationist	متخصص اموزش و پرورش
obstetricians	متخصص زایمان قابله
therapeutist	متخصص درمان شناسی
obstetrician	متخصص زایمان قابله
unskilled worker	کارگر غیر متخصص
competent	فنی متخصص کاردان
otologist	متخصص امراض گوش
taxonomist	متخصص طبقه بندی
tp perfect oneself in an art	در فنی متخصص شدن
pisciculturist	متخصص ماهی پروری
political economist	متخصص علم ثروت
notionalist	متخصص علوم نظری
syphilologist	طبیب متخصص کوفت