Dictiornary-Farsi | پزشک ناخوشی دماغی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
psychiater	پزشک ناخوشی دماغی


Other Matches

psychopathic	وابسته به ناخوشی دماغی
an intercurrent disease	ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
pathologically	از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
nassal	دماغی
nassal	تو دماغی
to speak through one's nose	تو دماغی
nose band	رو دماغی
nosepiece	رو دماغی
pons	پل دماغی
nasally	تو دماغی
nasal	تو دماغی
mental	دماغی
cephalic	دماغی
cacuminal	دماغی
cerebral	دماغی
encephalic	دماغی
pons	حدبه دماغی
cranial nerve	عصب دماغی
pince nez	عینک دماغی
mentation	حالت دماغی
nassal letters	حروف تو دماغی
psychopathist	متخصص ناخوشیهای دماغی
To talk through ones nose.	تو دماغی حرف زدن
dyscrasia	اختلال مزاجی یا دماغی
psychiatry	معالجه ناخوشیهای دماغی
paranomia	اشفتگی دماغی که نشانه ان عوضی نامیدن چیزها است
eliza	برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
indisposedness	ناخوشی
had health	ناخوشی
unhealthiness	ناخوشی
morbidness	ناخوشی
morbidity	ناخوشی
illness	ناخوشی
diseases	ناخوشی
disease	ناخوشی
ill health	ناخوشی
sicknesses	ناخوشی
trichosis	ناخوشی مو
invalidism	ناخوشی
maladies	ناخوشی
illnesses	ناخوشی
pathogenetic	ناخوشی زا
sickness	ناخوشی
malady	ناخوشی
to be infected with disease	ناخوشی راواگیرکردن
spells	حمله ناخوشی
livers	ناخوشی جگر
mal de mer	ناخوشی دریا
altitude sickness	ناخوشی ارتفاع
liver trouble	ناخوشی جگر
out break of a disease	شیوع ناخوشی
morbid anatomy	از لحاظ ناخوشی
impaludism	ناخوشی مردابی
myopathy	ناخوشی ماهیچه
maldemer	ناخوشی دریا
morbific	تولیدکننده ناخوشی
morbific	ناخوشی اور
hepatic disease	ناخوشی جگر
pathogeny	پیدایش ناخوشی
biliousness	ناخوشی زردابی
bulimy	ناخوشی گرسنگی
dermatopathy	ناخوشی پوست
diseases of this nature	اینگونه ناخوشی ها
pathognomomical	نماینده ناخوشی
enteropathy	ناخوشی رودهای
estival	ناخوشی تابستانی
pathognomic	نماینده ناخوشی
microzym	میکرب ناخوشی
liver	ناخوشی جگر
morbid	ویژه ناخوشی
diagnosis	تشخیص ناخوشی
laryngopathy	ناخوشی خرخره
diagnoses	تشخیص ناخوشی
spelled	حمله ناخوشی
spell	حمله ناخوشی
master physician	سر پزشک
aesculapian	پزشک
medic	پزشک
practitioners	پزشک
chiropodist	پزشک پا
practitioner	پزشک
interne	پزشک
medical man	پزشک
medical officer	سر پزشک
docs	پزشک
doc	پزشک
physician	پزشک
physicians	پزشک
chiropodists	پزشک پا
medical officer	پزشک
contagions	سرایت ناخوشی واگیر
immune from disease	مصون از گرفتن ناخوشی
illness faded her beauty	ناخوشی زیبایی اوراکاست
arthropathy	ناخوشی بند یا مفصل
paragrahia	ناخوشی غلط نویسی
contagion	سرایت ناخوشی واگیر
pestilence	ناخوشی همه جاگیر
laryngopathy	ناخوشی خشک نای
mycotic	دچار ناخوشی قارچی
attacks	اصابت یا نزول ناخوشی
metastasis	جابجا شدن ناخوشی
attacked	اصابت یا نزول ناخوشی
morbidly	بطور ناخوشی یا فاسد
attack	اصابت یا نزول ناخوشی
unhealthy	ناخوش ناخوشی اور
he is liable to become sick	اماده ناخوشی است
qualms	ناخوشی همه جاگیر
pellagrous	دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
diagnostic	وابسته به تشخیص ناخوشی
epizootic	ناخوشی همه گیرحیوانی
epidmic disease	ناخوشی همه جا گیر
bunt	ناخوشی قارچی گندم
sickleave	مرخصی بابت ناخوشی
to swing the lead	خود را به ناخوشی زدن
qualm	ناخوشی همه جاگیر
foot rot	ناخوشی پا در گاو و گوسفند
pandemics	ناخوشی همه گیر
cirrhosis	ناخوشی الکی جگر
pandemic	ناخوشی همه گیر
pathogenesis	مبحث پیدایش ناخوشی
psychopathist	پزشک دیوانگان
doctor-to-be	پزشک آینده
physician in attendance	پزشک معالج
ophthalmologist	چشم پزشک
a fake doctor	پزشک قلابی
aurist	پزشک گوش
practitioner	دام پزشک
practitioners	دام پزشک
farrier	دام پزشک
house physician	پزشک مقیم
farriers	دام پزشک
doctor	پزشک دکتر
doctored	پزشک دکتر
doctoring	پزشک دکتر
practitioners	دندان پزشک
certificate of a doctor	گواهی پزشک
general practitioner	پزشک عمومی
neuropathist	پزشک اعصاب
doctor to the company	پزشک شرکت
alienist	پزشک دیوانگان
practitioner	دندان پزشک
oculists	چشم پزشک
surgeon general	پزشک ارشد
mad doctor	پزشک دیوانگان
family doctors	پزشک خانواده
surgeons	پزشک جراح
medical examiner	پزشک قانونی
family doctor	پزشک خانواده
medicine man	پزشک قبیله
medico	پزشک طبیب
medico legal examiner	پزشک قانونی
surgeon	پزشک جراح
doctors	پزشک دکتر
oculist	چشم پزشک
pathognomic	وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
hydropathic	وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
pyretotherapy	معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
mycetoma	یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
idiopathy	علاقه خاص ناخوشی جداگانه
nephritic	درمان کننده ناخوشی گرده
otological	وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
syrinx	استاخ پزشک ایطالیایی
esculapian	وابسته به دارگونه طب پزشک
to take medical advice	با پزشک مشورت کردن
obstetrician	پزشک متخصص زایمان
lay analyst	روانکاو غیر پزشک
obstetricians	پزشک متخصص زایمان
general practitioner	پزشک بیماریهای عمومی
practician	پزشک دست در کار
medicaster	پزشک زبان باز
internist	پزشک امراض داخلی
extern	کمک پزشک روزانه
neuropsychiatrist	پزشک اعصاب و روان
pediatrician	پزشک متخصص اطفال
physician in ordinary	پزشک رسمی یا همیشگی
iatrogenic illness	بیماری پزشک زاد
To pretend sickness(ignorance).	تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
to i. the germs of a disease	میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
hydrargyia or rism	مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
pathognomonic	وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
foot and mouth	یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
flight surgeon	افسر پزشک نیروی هوایی
Call a doctor quickly.	فورا پزشک خبر کنید.
Foundation [junior] house officer [British English]	انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
interns	انترن پزشک مقیم بیمارستان
interning	انترن پزشک مقیم بیمارستان
intern	انترن پزشک مقیم بیمارستان
first year resident [American English]	انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
eustachian	پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
intern [American English]	انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
anesthetist	پزشک متخصص بیهوشی و بی حسی
the doctor ordered an ointment	پزشک مرهم تجویز کرد
woman doctor	پزشک زن حکیم خانم طبیبه
the disease threatens to sprea	این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
orthopaedy	معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
framboesia	ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
to take the pill [to be on the pill] [to go on the pill]	قرص خوردن [طبق دستور از پزشک]
He's not suited for a doctor.	او [مرد] برای یک پزشک مناسب نیست.
accoucheur	پزشک متخصص قابلگی وبیماریهای زنان
attendance of a doctor	حضور پزشک روی رینگ بوکس