Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 102 (6 milliseconds)
English	Persian
induced drag	پسای القاء شده
Other Matches
profile drag	پسای مقطع پسای نیمرخ
total drag	پسای کل
psi	پسای
momentum drag	پسای ممنتم
induced drag	پسای لازم
wing drag	پسای بال
form drag	پسای شکل
parastic drag	پسای مزاحم
profile drag	پسای مزاحم
psi aquarii	پسای دلو
wave drag	پسای موج
interference drag	پسای داخلی
surface friction drag	پسای اصطکاک سطح
vortex drag	پسای جریانهای حلقوی
cooling drag	پسای ناشی از خنک کردن موتور
windage	کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
charactristic curve	نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
cross talk	القاء
defeasance	القاء
excitation	القاء
implantation	القاء
inductance	القاء
induction	القاء
induced	القاء
induces	القاء
inducing	القاء
infusion	القاء
inductions	القاء
induce	القاء
infusions	القاء
induce in	القاء کردن در
suggestion	پیشنهاد القاء
suggestions	پیشنهاد القاء
inductance	ضریب القاء
induction	برقراری القاء
inspiration	وحی القاء
induce in	القاء شدن در
intinction	ریزش القاء
inductor	واسطه القاء
inductive action	اثر القاء
induction method	طرز القاء
magnetic retenivity	القاء رماننس
defeasible	قابل القاء
non inductive	عدم القاء
magnetic induction	القاء مغناطیسی
excitant	وسیله القاء
implant	القاء کردن
inspires	القاء کردن
inspire	القاء کردن
inducts	القاء کردن
inducting	القاء کردن
inducted	القاء کردن
induct	القاء کردن
induced	القاء کردن
induce	القاء کردن
implanted	القاء کردن
inductions	برقراری القاء
visual induction	القاء دیداری
autosuggestion	القاء بنفس
inducing	القاء کردن
self induction	خود القاء
induces	القاء کردن
excites	القاء کردن
excite	القاء کردن
implants	القاء کردن
implanting	القاء کردن
instil doubts into one's mind	القاء شبهه کردن
induction circuit	مدار القاء کننده
induction in air	القاء یا اندوکسیون در هوا
light induction	القاء تحریک نوری
inductance	فرفیت القاء مغناطیسی
induced current	جریان القاء شده
induced charge	بار القاء شده
illusion of space	القاء خاصیت فضایی
antenna inductance	القاء گری انتن
infusing	القاء کردن بر انگیختن
infuses	القاء کردن بر انگیختن
infused	القاء کردن بر انگیختن
infuse	القاء کردن بر انگیختن
induced field	میدان القاء شده
induced velocity	سرعت القاء شده
inducing current	جریان القاء شده
induced magnetism	مغناطیس القاء شده
induced voltage	ولتاژ القاء شده
induced noise	پارازیت القاء شده
induced radioactivity	رادیواکتیویته القاء شده
induced oscillation	نوسان القاء شده
induced magnetic field	میدان مغناطیسی القاء شده
induced conductivity	قابلیت هدایت القاء شده
induced electromotive force	نیروی الکتروموتوری القاء شده
induced field current	جریان تحریک القاء شده
capacitor start induction motor	موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود
induction current	جریان القاء شده جریان تحریک
instil	کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled	کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling	کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instills	کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils	کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instill	کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
lenz' law	جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
magnetic flux	فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com