Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (8 milliseconds)
English
Persian
vortex drag
پسای جریانهای حلقوی
Other Matches
wakes
جریانهای حلقوی بال
waked
جریانهای حلقوی بال
wake
جریانهای حلقوی بال
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
profile drag
پسای مقطع پسای نیمرخ
loop sling
مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop pile
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
psi
پسای
total drag
پسای کل
wing drag
پسای بال
induced drag
پسای لازم
form drag
پسای شکل
interference drag
پسای داخلی
psi aquarii
پسای دلو
profile drag
پسای مزاحم
wave drag
پسای موج
parastic drag
پسای مزاحم
momentum drag
پسای ممنتم
surface friction drag
پسای اصطکاک سطح
induced drag
پسای القاء شده
cooling drag
پسای ناشی از خنک کردن موتور
foucault currents
جریانهای فوکو
local currents
جریانهای فوکو
eddy currents
جریانهای فوکو
windage
کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
low level switch
کلید جریانهای ضعیف
burble
جریانهای گردابی و اشفته درسیال
counting
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counts
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counted
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
count
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
burbling
جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbles
جریانهای گردابی و اشفته درسیال
burbled
جریانهای گردابی و اشفته درسیال
charactristic curve
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
diapositive
تولید حرارت توسط جریانهای با فرکانس زیاد
rheometer
الت سنجش سرعت جریانهای الکتریک یا خون
conical flow
تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
common flow afterburner
توربوفن تقویت شده
[که در آن جریانهای مرکزی و محیطی بعد از پس سوز با یکدیگرترکیب می شوند.]
vortical
حلقوی
cricoid
حلقوی
convolute
حلقوی
orbiculate
حلقوی
annulated
حلقوی
loop code
کد حلقوی
vortiginous
حلقوی
terete
حلقوی
sigmoid
حلقوی
ring cartilage
حلقوی
annulate
حلقوی
annular
حلقوی
ring nebula
سحابی حلقوی
peristalsis
حرکات حلقوی
loop antenna
انتن حلقوی
ring network
شبکه حلقوی
annular burner
مشعل حلقوی
loop knot tie
گره حلقوی
loop mill rolling
نوردکاری حلقوی
ringbolt hitching
خفت حلقوی
ring
جسم حلقوی
ring tension
کشش حلقوی
annular eclipse
کسوف حلقوی
fairy ring
قارچ حلقوی
ring armature
ارمیچر حلقوی
bustle pipe
لوله حلقوی
ring nebula
ابری حلقوی
verticillation
ارایش حلقوی
apple ring fender
دفرای حلقوی
annulus
حلقه حلقوی
cup point
تیزی حلقوی
curl field
میدان حلقوی
snap ring
خار حلقوی
annular projection
برامدگی حلقوی
annular jet
فوران حلقوی
ringing
حلقوی شدن
interlocking
حلقوی بافتن
lyraring nebula
سحابی حلقوی شلیاق
vortexes
جریان حلقوی یا گردابی
vortices
جریان حلقوی یا گردابی
atoll
جزیره مرجانی حلقوی
atolls
جزیره مرجانی حلقوی
bagel
نان شیرینی حلقوی
vortex
جریان حلقوی یا گردابی
convoluted
بهم تابیده حلقوی
circular shift
تغییر مکان حلقوی
induction ring heater
گرمکن حلقوی القائی
lyraring nebula
ابری حلقوی شلیاق
loop feeder
سیم تغذیه حلقوی
toothed ring armature
ارمیچر حلقوی دندانه دار
warp-loop fringe
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
uncoiled
غیر حلقوی کردن یا شدن
cannular
محفظه احتراق حلقوی شکل
can annular
محفظه احتراق حلقوی شکل
mantle ring
تیر حمال حلقوی شکل
uncoil
غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoils
غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiling
غیر حلقوی کردن یا شدن
electrodynamics
شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند
coil antenna
انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
vortex filament
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
critical mach number
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
vortex sheet
لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
plug nozzle
نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
slots
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slot
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slotting
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
rotated
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
annular
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
cumulus
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumuli
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
ring and bead sight
دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
ruff
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffe
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
vortex trail
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
card
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
cards
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
circular list
لیست مدور لیست حلقوی
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com