Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
English
Persian
cousin
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousins
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
Other Matches
first cousins
دختر دایی
first cousin
دختر دایی
interwed
در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
slut
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
girls
دختر
granddaughters
دختر دختر
wench
دختر
lass
دختر
wenches
دختر
lasses
دختر
grand daughter
دختر دختر
girly
دختر
daughtren
دختر
she
ان دختر یا زن
girlie
دختر
fille
دختر
granddaughter
دختر دختر
phoebe
دختر گا
sissified
دختر
daughters
دختر
maid
دختر
quean
دختر
daughter
دختر
maids
دختر
girl
دختر
first cousin
دختر عمو
first cousin
دختر خاله
gamine
دختر ولگرد
proserpina
دختر زاوش
demoiselle
دختر خانم
first cousin
دختر عمه
gamine
دختر کوچه
age of consent
سن قانونی دختر
whose d. is she?
او دختر کیست
proserpine
دختر زاوش
czarevna
دختر تزار
cowgirl
دختر گاوچران
colleen
دختر بور
colleen
دختر موخرمایی
bobby soxer
دختر نابالغ
bobby socker
دختر نابالغ
teeny-boppers
دختر بچه
hoyden
دختر گستاخ
minx
دختر گستاخ
hoyden ar hoi
دختر بی شرم
girlfriend
دوست دختر
ingenue
دختر ساده
inheritress
زن یا دختر ارث بر
girl scout
پیشاهنگ دختر
inheritrix
زن یا دختر ارث بر
girl scouts
پیشاهنگ دختر
nurse maid
دختر پرستار
girlfriends
دوست دختر
trull
دختر جوان
god daughter
دختر تعمیدی
goddauhgter
دختر تعمیدی
first cousins
دختر عمو
first cousins
دختر خاله
hoyden ar hoi
دختر گستاخ
grand son
پسر دختر
teeny-bopper
دختر بچه
schoolgirls
دختر مدرسه
schoolgirl
دختر مدرسه
lass n
دختر بچه
hussies
دختر جسور
granddaughters
دختر پسر
girl guide
دختر پیشاهنگ
belle
دختر خوشگل
belles
دختر خوشگل
nursemaids
دختر پرستار
wenches
دختر دهقان
granddaughter
دختر پسر
hussy
دختر گستاخ
hussy
دختر جسور
nursemaid
دختر پرستار
tomboy
دختر پسروار
hussies
دختر گستاخ
tomboys
دختر پسروار
grandson
پسر دختر
grandsons
پسر دختر
periwinkle
گل تلفونی دختر
periwinkles
گل تلفونی دختر
first cousins
دختر عمه
maiden
دختر باکره
wench
دختر دهقان
maidens
دختر باکره
stepdaughter
دختر خوانده
stepdaughters
دختر خوانده
balletgirl
دختر رقصنده
who is this girl ?
این دختر کیست
goddaughters
دختر خواندهی روحانی
niece
دختر برادر یا خواهر
goddaughter
دختر خواندهی روحانی
She is a pretty of it .
دختر قشنگی؟ است
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.
دختر خودرأیی است
townswoman
دختر شهری فاحشه
gamine
دختر هوس باز
besom
دختر گستاخ وجسور
old maids
دختر خانه مانده
milkmaid
دختر شیر دوش
old maid
دختر خانه مانده
alumna
دختر یا زن فارغ التحصیل
grisette
دختر کارگر فرانسوی
girlie
دختر وار دخترانه
nieces
دختر برادر یا خواهر
girly
دختر وار دخترانه
nymphet
دختر کوچک و زیبا
milkmaids
دختر شیر دوش
spinsterish
مثل دختر ترشیده
senorita
دوشیزه دختر خانم
filly
دختر شوخ و جوان
spinsters
دختر خانه مانده
princess of the blood
دختر یا نوه پادشاه
spinster
دختر خانه مانده
pinup
تصویر دختر زیبا
fillies
دختر شوخ و جوان
She bore him a daughter.
برایش یک دختر آورد (زائید)
She is a good – looker .
دختر خوش قیافه ای است
kitties
دختر جوان زن سبک و جلف
jade
دختر لاسی پشم سبز
wenches
فاحشه دختر بازی کردن
She is very sweet . She is a pet .
دختر خیلی نازی است
wench
فاحشه دختر بازی کردن
princessroyal
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
She is svelt . she has a small waist .
دختر کمر باریکی است
step daughter
دختر اندر دخترزن یا شوهر
cissies
دختر مردیا بچه زن صفت
kitty
دختر جوان زن سبک و جلف
her next was a girl
بچه دومش دختر بود
sissies
دختر مردیا بچه زن صفت
sissy
دختر مردیا بچه زن صفت
statutory rape
هتک ناموس دختر نابالغ
paranymph
دختر ملازم عروس به خانه داماد
to pick up women
<idiom>
دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
infanta
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
She is a ball of fire.
دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
electra complex
حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
The blow made me giddy young girl .
دختر گیج وسر بهوایی است
Will you go out with me?
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
Do you want to go out with me?
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
girl scout
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
pinup girl
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
girl scouts
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
to go out
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to date
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
femme-fleur
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
gals
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gal
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
How about going out together?
نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to pick up somebody
کسی را پیدا کردن
[دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
to ask somebody out for dinner
کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن
[بیشتر دوست دختر و پسر]
brownie
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
missy
دختر خانم خانم
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
aunts
زن دایی
aunt
زن دایی
maternal nucles
دایی ها
maternal uncle
دایی
uncle
دایی
uncles
دایی
maternal uncles
دایی ها
cousins
دایی زاده
first cousin
پسر دایی
first cousins
پسر دایی
cousin
دایی زاده
grand uncle
دایی مادر
grandurncle
دایی بزرگ
coz
دایی زاده
avuncular
مانند دایی
grand uncle
دایی پدر
grandurncle
عمو یا دایی پدر و مادر
cousinly
دایی زاده وار خاله زاده وار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com