English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
English Persian
cultural lag پس افتادگی فرهنگی
Other Matches
culturally فرهنگی
educational فرهنگی
cultural فرهنگی
phlistinism بی فرهنگی
cultural deprivation محرومیت فرهنگی
cuttural attache وابسته فرهنگی
culture shock کوبهی فرهنگی
culture shock ضربهی فرهنگی
transcultural بین فرهنگی
cultural psychiatry روانپزشکی فرهنگی
cultural heritage میراث فرهنگی
cross cultural میان فرهنگی
cross-cultural میان فرهنگی
subversive اجتماعی و فرهنگی
subversives اجتماعی و فرهنگی
cultural fad هوس فرهنگی
lettered فرهنگی باسواد
cultural development توسعه فرهنگی
cultural anomie بی هنجاری فرهنگی
cultural anomy بی هنجاری فرهنگی
cultural tourism گردشگری فرهنگی
sociocultural اجتماعی- فرهنگی
cultural parallelism توازی نگری فرهنگی
cross cultural psychiatry روانپزشکی میان فرهنگی
cross cultural psychology روانشناسی میان فرهنگی
cultural absolutism مطلق نگری فرهنگی
cultural anthropology انسان شناسی فرهنگی
cultural relativism نسبی نگری فرهنگی
renaissance دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
intercultural وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
enchilada کیک ذرت محتوی گوشت وگوجه فرهنگی وادویه
outside art [هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
lags پس افتادگی
arrearage پس افتادگی
lag پس افتادگی
humility افتادگی
languor از پا افتادگی
enthralment افتادگی
self effacement افتادگی
retardation پس افتادگی
lagged پس افتادگی
falling of the womb پائین افتادگی
forward slip پیش افتادگی
forwardness پیش افتادگی
impaction گیر افتادگی
ommission از قلم افتادگی
prolapsus بیرون افتادگی
to humble oneself افتادگی نمودن
social lag پس افتادگی اجتماعی
retard time عقب افتادگی
prosiness پیش پا افتادگی
prolapsus پایین افتادگی
prolapse پایین افتادگی
pretermission از قلم افتادگی
defeats از شکل افتادگی
disfiguration ازشکل افتادگی
banality پیش پا افتادگی
commonplaceness پیش پا افتادگی
backwardness عقب افتادگی
omission از قلم افتادگی
omissions از قلم افتادگی
humbly از روی افتادگی
modestly با افتادگی با تواضع
disfigurements از شکل افتادگی
disfigurement از شکل افتادگی
defeating از شکل افتادگی
defeated از شکل افتادگی
paralysis ازکار افتادگی
drop out از قلم افتادگی
overlapping روی هم افتادگی
disfavor از نظر افتادگی
breakdown از کار افتادگی
breakdowns از کار افتادگی
disfavour از نظر افتادگی
lap seam رویهم افتادگی
defeat از شکل افتادگی
obsolescence ازرواج افتادگی
lapped زیرکار رویهم افتادگی
deflections پایین افتادگی واخمش
deflection پایین افتادگی واخمش
lap زیرکار رویهم افتادگی
downtime مدت از کار افتادگی
down time مدت از کار افتادگی
lead angle زاویه پیش افتادگی
lead of phase پیش افتادگی فاز
missing parts test ازمون افتادگی وار
angle of lead زاویه پیش افتادگی
prosaicness پیش پا افتادگی سادگی
meekly از روی فروتنی یا افتادگی
retard time زمان عقب افتادگی
subversion نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
leeway عقب افتادگی راه گریز
overlap of distillat curves رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
falling of the womb سقوط کردن پائین افتادگی
glossarist کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
sweeney ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
sweeny از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
one-upmanship سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one upmanship سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
guinea pepper فلفل قرمز هندی فلفل فرهنگی
behind the times <idiom> از مد افتاده عقب افتاده فرهنگی
forward slip جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
advances پیش افتادن پیش افتادگی
advance پیش افتادن پیش افتادگی
advancing پیش افتادن پیش افتادگی
synthetic dyes رنگینه های شیمیایی [این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com