English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
Other Matches
personal error خطاهای انفرادی افراد
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
characterization مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
average propensity to save میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
saving institutions موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
individual انفرادی
singularity انفرادی
single life انفرادی
individuals انفرادی
single انفرادی
solitary confinement زندان انفرادی
single tax مالیات انفرادی
individual tests ازمونهای انفرادی
spade بیل انفرادی
individualism حالت انفرادی
several covenants تعهدات انفرادی
sporadic پراکنده انفرادی
individualized instruction اموزش انفرادی
cell زندان انفرادی
cells زندان انفرادی
slit trench سنگر انفرادی
spades بیل انفرادی
close confinement زندان انفرادی
close confinement حبس انفرادی
bullword کمربندحفافتی انفرادی
sporadically پراکنده انفرادی
solitany confinment حبس انفرادی
individual aquipment تجهیزات انفرادی
singles مسابقه انفرادی
mid wicket توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
advanced individual training اموزش تکمیلی انفرادی
single tax مالیات بر درامد انفرادی
individual reserves وسایل ذخیره انفرادی
playing شرکت درمسابقه انفرادی
plays شرکت درمسابقه انفرادی
solo تک خوانی بطور انفرادی
monocracy حکومت مستقل یا انفرادی
solos تک خوانی بطور انفرادی
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
play شرکت درمسابقه انفرادی
played شرکت درمسابقه انفرادی
excess listing لیست وسایل انفرادی مازاد
under arms مجهز باسلحه سبک و انفرادی
several انفرادی مربوط به خود چند تن
pickets کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
individual reserves وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
picket کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
golf بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
picketed کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
autecology مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
foursome مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
foursomes مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
administrative segregation زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
severalty مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
pursuit مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
trigraph حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
Grand Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grands Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
enlistedman افراد
troop افراد
men افراد
trooping افراد
trooped افراد
personnel افراد
enlisted personnel افراد
service club باشگاه افراد
roll call نامیدن افراد
category طبقه افراد
platoons جوخهء افراد
personnel status وضع افراد
platoon جوخهء افراد
liberty men افراد مرخصی
filler personnel افراد جایگزینی
enlistee افراد داوطلب
packed out پر و مملو از افراد
equal status persons افراد همپایه
cognoscenti افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
enlisted personnel طبقه افراد
withindoors افراد داخل
top-level افراد عالیرتبه
head counts جمع افراد
head count جمع افراد
condemns محکوم کردن افراد
dependents افراد تحت تکفل
characterization نوشتن بیوگرافی افراد
billet slip لوحه اسکان افراد
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
noncombatant افراد غیر نظامی
family size تعداد افراد خانواده
troops افراد قسمتها سربازان
avast افراد به جای خود
posse comitatus دسته افراد پلیس
bachelor quarters منازل افراد مجرد
morale روحیه افراد مردم
billet slip کارت محلهای افراد
receptee افراد مورد پذیرش
top-level توسط افراد عالیرتبه
commando افراد نیروی مخصوص
commandos افراد نیروی مخصوص
aptitude area حیطه قابلیت افراد
favouritism افراد مورد توجه
target audience افراد مورد نظر
the common wealth of learning افراد اهل علم
part owners افراد شریک المال
condemn محکوم کردن افراد
condemning محکوم کردن افراد
transfer station محل انتقال افراد
transfer station محل اعزام افراد
coachload افراد سوار بر درشکه
play the field <idiom> با افراد مختلفی قرارگذاشتن
special olympics المپیک افراد استثنایی
rouse out بیدار کردن افراد
cimmerian افراد کشور فلمات
close station افراد بدو مرخص
swallow one's pride <idiom> متواضع کردن افراد
posse دسته افراد پلیس جماعت
personal salute تیر سلام برای افراد
posses دسته افراد پلیس جماعت
biographical information blank form فرم پر نشده بیوگرافی افراد
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
chartered بین افراد دلالت کند
assembly محل بسیج افراد احتیاط
charter بین افراد دلالت کند
chartering بین افراد دلالت کند
biographical intelligence اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
troop housing کوی درجه داران یا افراد
people sniffer رادار کشف افراد دشمن
charters بین افراد دلالت کند
roll call حاضر و غایب کردن افراد
intransit strenth افراد در حال حرکت یا انتقال
huddled ازدحام اجتماع افراد یک تیم
whom it may concern برای اطلاع افراد ذیربط
huddles ازدحام اجتماع افراد یک تیم
huddling ازدحام اجتماع افراد یک تیم
Applicants flooded in. سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
huddle ازدحام اجتماع افراد یک تیم
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
leatherneck جزو افراد تفنگداران دریایی
Do not admit any outsiders. افراد غیره را راه ندهید
aptitude area حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
life line طناب اتصال افراد به یکدیگر
lockstep پیشروی افراد پشت سریکدیگر
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
Certain notorious ( dubious ) characters . عده افراد معلوم الحال
IMA قالب ها و خصوصیات افراد است
army classification battery test ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
CSE آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
split ticket <idiom> انتخاب افراد سیاسی برای رای
oral trade test ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
preference blank دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
lunatic fringe افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
atomistic evalution ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
intermarry ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
an infinite verb فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
buzzword کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
intermarried ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarries ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarrying ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
oligopoly تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
oligrachy حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
conference ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
queues صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queue صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
pit crew افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
queued صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
zouave یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
conferences ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
enlisted داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
queueing صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
fives هندبال انگلیسی انفرادی یا دونفره با سه یاچهار دیوار که هر گیم 51امتیاز دارد که مانند والیبال اگردو تیم درامتیاز 41مساوی شوند بازی به 61ختم میشود
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
automation استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
internees فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
incross اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
internee فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
correctional custudy روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
cyberspace دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
arrow head پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
muster roll دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
panel صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
chalk troops سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
appearance money پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
speech که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com