Dictiornary-Farsi | پس انداز شخصی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
personal saving	پس انداز شخصی


Other Matches

average propensity to save	میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
f.drss	جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscribers	1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber	1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
saving institutions	موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board	طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
unintended saving	پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mortar report	گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
mid wicket	توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
ex ante saving	پس انداز
aggregate saving	پس انداز کل
savings	پس انداز
saving	پس انداز
irrigator	اب انداز
saver	پس انداز کن
thrift	پس انداز
ex post saving	پس انداز
forehanded	پس انداز کن
deposits	پس انداز
deposit	پس انداز
persona	شخصی
personable	شخصی
one	شخصی
civilians	شخصی
informal	شخصی
personal	شخصی
ones	شخصی
personae	شخصی
personas	شخصی
privates	شخصی
civil	شخصی
private	شخصی
some one	شخصی
civilian	شخصی
catapults	سنگ انداز
private saving	پس انداز خصوصی
catapulting	سنگ انداز
firemen	سوخت انداز
fireman	سوخت انداز
catapult	سنگ انداز
postponer	تاخیر انداز
bomber	بمب انداز
ringers	طنین انداز
ringer	طنین انداز
puddle	دست انداز
catapulted	سنگ انداز
puddles	دست انداز
procrastinator	تعویق انداز
propensity to save	گرایش به پس انداز
lookouts	چشم انداز
saving ratio	نسبت پس انداز
savings account	حساب پس انداز
savings bank	صندوق پس انداز
bumpier	پر از دست انداز
spearman	نیزه انداز
splitter	نفاق انداز
springer	کمند انداز
bumpy	پر از دست انداز
bumpiest	پر از دست انداز
stoker	سوخت انداز
the t.	صاعقه انداز
theory of saving	نظریه پس انداز
thrift institutions	موسسات پس انداز
saving motive	انگیزه پس انداز
rocket launcher	موشک انداز
lookout	چشم انداز
rate of saving	نرخ پس انداز
saving rate	نرخ پس انداز
releaser	راه انداز
retardant	عقب انداز
bowlers	توپ انداز
reverberative	طنین انداز
saving account	حساب پس انداز
saving bank	بانک پس انداز
saving equation	معادله پس انداز
bowler	توپ انداز
saving function	تابع پس انداز
rocket launchers	موشک انداز
to lay aside	پس انداز کردن
bombers	بمب انداز
ejector	بیرون انداز
howitzer	خمپاره انداز
cannoneer	توپ انداز
buttonhook	دکمه انداز
bumpiness	دست انداز
initiator terminator	راه انداز
intrigant	پشت هم انداز
intriguant	پشت هم انداز
intriguer	پشت هم انداز
jack ketch	طناب انداز
jaculator	نیزه انداز
bank of deposit	صندوق پس انداز
bank of deposit	بانک پس انداز
ballista	سنگ انداز
hand rail	دست انداز
compulsory saving	پس انداز اجباری
ecbolic	جنین انداز
dissaving	پس انداز منفی
feller	درخت انداز
firer	سوخت انداز
fire teazer	اتش انداز
fire teazer	سوخت انداز
fluter	چین انداز
discobolus	دایره انداز
foot cloth	پای انداز
footcloth	پای انداز
crapshooter	طاس انداز
grenadier	نارنجک انداز
forced saving	پس انداز اجباری
line starter	راه انداز خط
missile launcher	موشک انداز
paysage	چشم انداز
permanent saving	پس انداز دائمی
scenes	چشم انداز
scene	چشم انداز
parapet	دست انداز
traffickers	پشت هم انداز
trafficker	پشت هم انداز
scenery	چشم انداز
drivers	راه انداز
driver	راه انداز
mortars	خمپاره انداز
mortar	خمپاره انداز
sonorous	طنین انداز
lay by	پس انداز کردن
lay-by	پس انداز کردن
missile man	موشک انداز
mobilization of savings	بسیج پس انداز
mobilization of savings	تجهیز پس انداز
national saving	پس انداز ملی
negative saving	پس انداز منفی
actual saving	پس انداز واقعی
net saving	پس انداز خالص
abortifacient	بچه انداز
parapets	دست انداز
divisive	تفرقه انداز
paradox of thrift	تناقض پس انداز
outlook	چشم انداز
lay-bys	پس انداز کردن
scope	چشم انداز
bumpy <adj.>	پر دست انداز
rough <adj.>	پر دست انداز
road hole	دست انداز
hookers	قلاب انداز
hooker	قلاب انداز
landscaping	چشم انداز
landscapes	چشم انداز
landscaped	چشم انداز
perspective	چشم انداز
prospects	چشم انداز
prospecting	چشم انداز
prospected	چشم انداز
prospect	چشم انداز
save money	پس انداز کردن
perspectives	چشم انداز
landscape	چشم انداز
save	پس انداز کردن
scoops	خاک انداز
scooping	خاک انداز
scooped	خاک انداز
scoop	خاک انداز
panoramas	چشم انداز
panorama	چشم انداز
savings bank	صندوق پس انداز
provident bank	صندوق پس انداز
penny bank	صندوق پس انداز
trustee savings bank	صندوق پس انداز
saved	پس انداز کردن
view	چشم انداز
saves	پس انداز کردن
thundering	صاعقه انداز
trappers	تله انداز
clearing banks	بانک پس انداز
dustpan	خاک انداز
dustpans	خاک انداز
shovel	خاک انداز
mouth-watering	دهان آب انداز
potholes	دست انداز
shoveled	خاک انداز
shoveling	خاک انداز
starter	راه انداز
deposit accounts	حساب پس انداز
deposit account	حساب پس انداز
clearing bank	بانک پس انداز
napkin	پیش انداز
to lay up	پس انداز کردن
pothole	دست انداز
napkins	پیش انداز
trapper	تله انداز
torpedo tube	اژدر انداز
overlooks	چشم انداز
unsaved	پس انداز نشده
bump	دست انداز
shovelled	خاک انداز
overlooked	چشم انداز
salt away <idiom>	پس انداز کردن
shovels	خاک انداز
starters	راه انداز
shovelling	خاک انداز
overlooking	چشم انداز