Dictiornary-Farsi | پس رفتن فرورفتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
to give way	پس رفتن فرورفتن


Other Matches

to go deep in to	فرورفتن در
foundering	فرورفتن
founder	فرورفتن
to sinister in	فرورفتن
founders	فرورفتن
stick	فرورفتن
foundered	فرورفتن
to stall in mud	درگل فرورفتن
immersion	پوشیدگی فرورفتن در اب
bogs	درباتلاق فرورفتن
bog	درباتلاق فرورفتن
breaking into the ground	فرورفتن در زمین
gride	سوراخ کردن فرورفتن
fantasised	به خواب و خیال فرورفتن
fantasises	به خواب و خیال فرورفتن
fantasising	به خواب و خیال فرورفتن
fantasize	به خواب و خیال فرورفتن
fantasized	به خواب و خیال فرورفتن
fantasizing	به خواب و خیال فرورفتن
merge	فرورفتن مستهلک شدن
fantasizes	به خواب و خیال فرورفتن
cover up	در لاک دفاعی فرورفتن
merges	فرورفتن مستهلک شدن
cover-up	در لاک دفاعی فرورفتن
cover-ups	در لاک دفاعی فرورفتن
introspect	بخود امدن درخود فرورفتن
scuba dive	فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
submersible	قابل فرورفتن یا فرو بردن درزیر اب
dump	بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
ducks and drakes	پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
duck and drake	پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
snip	کش رفتن
crawls	رفتن
snipped	کش رفتن
retires	پس رفتن
snipping	کش رفتن
bleneh	پس رفتن
to go back ward	پس رفتن
betake	رفتن
crawled	رفتن
to go backward	پس رفتن
to pair off	رفتن
retire	پس رفتن
to fall away	رفتن
departures	رفتن
crawl	رفتن
regressed	پس رفتن
to get away	رفتن
going	رفتن
hedge	در رفتن
hedged	در رفتن
hedges	در رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
to get over	رفتن از
recedes	پس رفتن
snitched	کش رفتن
departure	رفتن
to run off	در رفتن
to go bang	در رفتن
to skirt along the coast	رفتن
puttered	ور رفتن
recede	پس رفتن
snitching	کش رفتن
snitches	کش رفتن
short-changing	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
short-changed	کش رفتن
short-change	کش رفتن
fribble	ور رفتن
snitch	کش رفتن
pilfers	کش رفتن
pilfering	کش رفتن
pilfer	کش رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
putters	ور رفتن
puttering	ور رفتن
receded	پس رفتن
to break loose	در رفتن
to sleep fast	رفتن
to make ones getaway	در رفتن
to take to ones heels	در رفتن
pilfered	کش رفتن
to hang back	پس رفتن
abstract	کش رفتن
abstracting	کش رفتن
abstracts	کش رفتن
shrink	اب رفتن
shrinking	اب رفتن
break loose	در رفتن
to whisk away or off	رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
shrinks	اب رفتن
to go to mess	رفتن
receding	پس رفتن
putter	ور رفتن
admit	رفتن
goes	رفتن
retrograde	پس رفتن
go	رفتن
swiping	کش رفتن
swiped	کش رفتن
swipe	کش رفتن
jauk	ور رفتن
mog	رفتن
regressing	پس رفتن
nim	کش رفتن
niggles	ور رفتن
niggled	ور رفتن
niggle	ور رفتن
pullback	پس رفتن
twiddling	ور رفتن
twiddled	ور رفتن
twiddle	ور رفتن
admits	رفتن
admitting	رفتن
regress	پس رفتن
make off	در رفتن
to peter out	پس رفتن
regresses	پس رفتن
meddle	ور رفتن
snook	کش رفتن
meddles	ور رفتن
to boil over	سر رفتن
to flow over	سر رفتن
retracted	تو رفتن
glom on to	کش رفتن
retract	تو رفتن
gang	رفتن
gangs	رفتن
twiddles	ور رفتن
to fly off	در رفتن
To go	رفتن
meddled	ور رفتن
filch	کش رفتن
filched	کش رفتن
filches	کش رفتن
filching	کش رفتن
to foot it	رفتن
sink	ته رفتن
sinks	ته رفتن
retracting	تو رفتن
to do a guy	در رفتن
go over	به ان سو رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
to do out of	کش رفتن
hang around	ور رفتن
go off	در رفتن
to fall short	کم رفتن
retracts	تو رفتن
to fall away	پس رفتن
carraiage return	سر سطر رفتن
come along	جلو رفتن
to march forth	پیش رفتن
dogtrot	یورتمه رفتن
march past	رژه رفتن
die down	تحلیل رفتن
bundle off out	بشتاب رفتن
deambulation	راه رفتن
lag of brush	پس رفتن زغال
pass off	بیرون رفتن
pass on	پیش رفتن
on the point of going	در شرف رفتن
pass in review	رژه رفتن
peregrinate	بزیارت رفتن
cr	سر سطر رفتن
brush lag	پس رفتن زغال
carriage return	سر سطر رفتن
to make he	پیش رفتن
make way	پیش رفتن
run to waste	هرز رفتن
go to waste	هرز رفتن
go out	بیرون رفتن
go off	بیرون رفتن
to go for a walk	گردش رفتن
go for a walk	گردش رفتن
go down	پایین رفتن
go along	همراه رفتن
get about	این سو و آن سو رفتن
get the push	بیرون رفتن
get out	بیرون رفتن
get off to sleep	خواب رفتن
he hasno notion of going	سر رفتن ندارد
he was made to go	وادار به رفتن شد
he was not inclined to go	سر رفتن نداشت
drop off	بخواب رفتن
ease nature	سر قدم رفتن
to ease nature	سر قدم رفتن
emaciate	تحلیل رفتن