Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (12 milliseconds)
English	Persian
teeter	پس وپیش رفتن
teetered	پس وپیش رفتن
teetering	پس وپیش رفتن
teeters	پس وپیش رفتن
Other Matches
reciprocating	پس وپیش رو
to and fro	پس وپیش
backward and f.	پس وپیش
transposition	پس وپیش سازی
rearrngement	پس وپیش سازی
slides	پس وپیش رونده
slide	پس وپیش رونده
Back and forth.	پس وپیش ( جلو وعقب )
To be between the devil and the deep blue sea.	راه پس وپیش نداشتن
transposal	پس وپیش سازی تقدیم وتاخیر جابجاشدگی
write off <idiom>	پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
prognostic	وابسته به اثار اتی وپیش بینی مرض
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
top	روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
permute	پس وپیش کردن قلب کردن
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
to foot it	رفتن
to fall short	کم رفتن
twiddled	ور رفتن
to fall away	پس رفتن
twiddle	ور رفتن
to fall away	رفتن
glom on to	کش رفتن
meddles	ور رفتن
to boil over	سر رفتن
twiddles	ور رفتن
sink	ته رفتن
to get over	رفتن از
twiddling	ور رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
sinks	ته رفتن
to get away	رفتن
to fly off	در رفتن
to flow over	سر رفتن
to do out of	کش رفتن
abstract	کش رفتن
going	رفتن
abstracts	کش رفتن
abstracting	کش رفتن
snook	کش رفتن
retire	پس رفتن
retires	پس رفتن
snipping	کش رفتن
snipped	کش رفتن
snip	کش رفتن
short-change	کش رفتن
putter	ور رفتن
puttered	ور رفتن
to do a guy	در رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
gang	رفتن
gangs	رفتن
filch	کش رفتن
putters	ور رفتن
filched	کش رفتن
filches	کش رفتن
filching	کش رفتن
puttering	ور رفتن
departures	رفتن
meddled	ور رفتن
short-changed	کش رفتن
to take to ones heels	در رفتن
crawls	رفتن
crawled	رفتن
crawl	رفتن
to sleep fast	رفتن
to skirt along the coast	رفتن
niggle	ور رفتن
niggled	ور رفتن
niggles	ور رفتن
to run off	در رفتن
to pair off	رفتن
to make ones getaway	در رفتن
to whisk away or off	رفتن
pilfer	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
short-changing	کش رفتن
receding	پس رفتن
recedes	پس رفتن
receded	پس رفتن
recede	پس رفتن
snitching	کش رفتن
snitches	کش رفتن
snitched	کش رفتن
snitch	کش رفتن
pilfers	کش رفتن
pilfering	کش رفتن
retrograde	پس رفتن
to hang back	پس رفتن
swiping	کش رفتن
swiped	کش رفتن
swipe	کش رفتن
to go backward	پس رفتن
admit	رفتن
admits	رفتن
admitting	رفتن
regress	پس رفتن
regressed	پس رفتن
regresses	پس رفتن
regressing	پس رفتن
to go back ward	پس رفتن
go	رفتن
to go bang	در رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
to go to mess	رفتن
retract	تو رفتن
retracted	تو رفتن
retracting	تو رفتن
retracts	تو رفتن
goes	رفتن
meddle	ور رفتن
mog	رفتن
pullback	پس رفتن
to break loose	در رفتن
hedged	در رفتن
hedge	در رفتن
go off	در رفتن
make off	در رفتن
fribble	ور رفتن
go over	به ان سو رفتن
to peter out	پس رفتن
hang around	ور رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
jauk	ور رفتن
To go	رفتن
hedges	در رفتن
bleneh	پس رفتن
betake	رفتن
break loose	در رفتن
shrink	اب رفتن
shrinking	اب رفتن
nim	کش رفتن
departure	رفتن
pilfered	کش رفتن
shrinks	اب رفتن
to pass off	بیرون رفتن
to pound a long	سنگین رفتن
to push out	پیش رفتن
kirk	به کلیسا رفتن
to make headway	پیش رفتن
defiling	رژه رفتن
to make an excursion	به گردش رفتن
to lose one's temper	ازجادر رفتن
to have the legs of	تندتر رفتن از
to plunge he first	شیرجه رفتن
to go to school	باموزشگاه رفتن
light out	ناگهان رفتن
come along	جلو رفتن
retrogress	بقهقرا رفتن
defiles	رژه رفتن
defile	رژه رفتن
to make way	پیش رفتن
to go on pilrimage	زیارت رفتن
to pass off	ازمیان رفتن
jink	طفره رفتن
to pad the hoof	پیاده رفتن
to pad it	پیاده رفتن
avoid	طفره رفتن از
to pass on	پیش رفتن
avoided	طفره رفتن از
avoiding	طفره رفتن از
avoids	طفره رفتن از
to pound a long	کوبیدن و رفتن
to pad aroad	پیاده رفتن
defiled	رژه رفتن
to nount guard	به نگهبانی رفتن
retrogress	پس رفتن برگشت
retrogressed	بقهقرا رفتن
retrogressed	پس رفتن برگشت
aspires	بالا رفتن
aspiring	بالا رفتن
to go on the stump	منبر رفتن
to make he	پیش رفتن
traipsing	راه رفتن
nosediving	شیرجه رفتن
to go on foot	پیاده رفتن
to march forth	پیش رفتن
to go off	بیرون رفتن
traipses	راه رفتن
traipse	راه رفتن
to go forward	پیش رفتن
to go on	پیش رفتن
to go off	بخواب رفتن
aspired	بالا رفتن
to go forth	پیش رفتن
aspire	بالا رفتن
retrogresses	بقهقرا رفتن
retrogresses	پس رفتن برگشت
retrogressing	بقهقرا رفتن
retrogressing	پس رفتن برگشت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com