Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (35 milliseconds)
English
Persian
surrender
پس گرفتن و تبدیل کردن
surrendered
پس گرفتن و تبدیل کردن
surrenders
پس گرفتن و تبدیل کردن
Other Matches
novatio non presumiter
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
fractions
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fraction
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
totalitarianize
تبدیل بحکومت یکه تاز کردن بصورت حکومت مطلقه واستبدادی اداره کردن
fluidify
تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
reducing
تبدیل کردن
convert
تبدیل کردن
transformed
تبدیل کردن
transact
تبدیل کردن
converted
تبدیل کردن
turns
تبدیل کردن
turn
تبدیل کردن
convert
تبدیل کردن
gear level
تبدیل کردن
commuted
تبدیل کردن
transmuting
تبدیل کردن
transmutes
تبدیل کردن
commutes
تبدیل کردن
transrorm
تبدیل کردن
commuting
تبدیل کردن
transmuted
تبدیل کردن
transmute
تبدیل کردن
reduce
تبدیل کردن
reduces
تبدیل کردن
reset
تبدیل کردن
redeploy
[staff]
تبدیل کردن
commute
تبدیل کردن
transforming
تبدیل کردن
transforms
تبدیل کردن
converts
تبدیل کردن
to turn something into something
تبدیل کردن به
to transform
[into]
تبدیل کردن
[به]
to convert something into something
تبدیل کردن به
toggles
تبدیل کردن
toggle
تبدیل کردن
transform
تبدیل کردن
scorify
تبدیل به کف کردن
converting
تبدیل کردن
institutionalizes
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration
تبدیل صورت تبدیل هیئت
salify
تبدیل به نمک کردن
nebulize
تبدیل به ذرات کردن
saponify
تبدیل بصابون کردن
capitalize
تبدیل بسرمایه کردن
saccharify
تبدیل به قند کردن
capitalized
تبدیل بسرمایه کردن
sugars
تبدیل به شکر کردن
forests
تبدیل به جنگل کردن
capitalizes
تبدیل بسرمایه کردن
realizing
تبدیل به پول کردن
sugar
تبدیل به شکر کردن
nitrogenize
تبدیل به ازت کردن
pustulate
تبدیل به کورک کردن
marmarize
تبدیل بمرمر کردن
forest
تبدیل به جنگل کردن
hypostatize
تبدیل بماده کردن
nitrate
به نیترات تبدیل کردن
nitrates
به نیترات تبدیل کردن
reify
تبدیل بماده کردن
lapidify
تبدیل به سنگ کردن
charr
تبدیل به زغال کردن
liquation
تبدیل باب کردن
lignify
تبدیل به چوب کردن
realised
تبدیل به پول کردن
stencilize
تبدیل به استنسیل کردن
realizes
تبدیل به پول کردن
ionize
تبدیل به یون کردن
realized
تبدیل به پول کردن
gorgonize
تبدیل بسنگ کردن
realize
تبدیل به پول کردن
realising
تبدیل به پول کردن
interchange energy
تبدیل کردن انرژی
realises
تبدیل به پول کردن
structuralize
تبدیل به ساختمان کردن
scorify
تبدیل به تفاله کردن
capitalising
تبدیل بسرمایه کردن
versify
تبدیل بنظم کردن
verbalized
تبدیل به فعل کردن
aerify
تبدیل به هوا کردن
to change to the better
تبدیل به احسن کردن
peptonize
تبدیل به پپتن کردن
verbalised
تبدیل به فعل کردن
verbalizes
تبدیل به فعل کردن
verbalizing
تبدیل به فعل کردن
etherify
تبدیل به اتر کردن
acetify
تبدیل به سرکه کردن
verbalises
تبدیل به فعل کردن
incineration
تبدیل بخاکستر کردن
cokes
تبدیل به زغال کردن
verbalising
تبدیل به فعل کردن
levers
تبدیل به اهرم کردن
coke
تبدیل به زغال کردن
lever
تبدیل به اهرم کردن
porcelainize
تبدیل بچینی کردن
verbalize
تبدیل به فعل کردن
agglutinate
تبدیل به چسب کردن
vitriolize
تبدیل به زاج کردن
capitalizing
تبدیل بسرمایه کردن
ozonize
تبدیل به ازن کردن
compartmentalised
تبدیل به اجزا کردن
capitalises
تبدیل بسرمایه کردن
compartmentalized
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizes
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizing
تبدیل به اجزا کردن
provincialize
تبدیل باستان کردن
fluidize
تبدیل به مایع کردن
gasification
تبدیل کردن بگاز
capitalised
تبدیل بسرمایه کردن
compartmentalize
تبدیل به اجزا کردن
phosphatize
تبدیل به فسفات کردن
prosify
تبدیل به نثر کردن
compartmentalises
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalising
تبدیل به اجزا کردن
char
تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
afforest
تبدیل به جنگل کردن جنگلکاری کردن
charring
تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
chars
تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
kaolinize
تبدیل به خاک چینی کردن
to transubstantiate
به جسم دیگری تبدیل کردن
harden
تبدیل به جسم جامد کردن
decimalize
تبدیل کردن به سیستم دهدهی
liquify
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefies
گداختن تبدیل به مایع کردن
negotiate
به پول نقد تبدیل کردن
negotiated
به پول نقد تبدیل کردن
actualization
تبدیل به ارزش حال کردن
negotiates
به پول نقد تبدیل کردن
hardens
تبدیل به جسم جامد کردن
mineralize
تبدیل بسنگ معدن کردن
gasify
تبدیل به گاز کردن بخارکردن
negotiating
به پول نقد تبدیل کردن
liquefied
گداختن تبدیل به مایع کردن
transubstantiate
بجسم دیگری تبدیل کردن
liquefy
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefying
گداختن تبدیل به مایع کردن
nitrify
تبدیل به نمک شوره کردن
transpose
به طرف دیگرمعامله بردن تبدیل کردن
commercialization
تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
sward
سطح چمنزار تبدیل به مرغزار کردن
transposing
به طرف دیگرمعامله بردن تبدیل کردن
arterialize
تبدیل کردن خون شریانی به وریدی
transposes
به طرف دیگرمعامله بردن تبدیل کردن
silicify
تبدیل به سنگ چخماق یا درکوهی کردن
resinify
تبدیل به صمغ یا رزین کردن صمغی شدن
feudalization
عمل ملوک الطوایفی کردن تبدیل به تیول
ghettoize
تبدیل کردن به محله اقلیت هاو فقرا
ammoniate
با امونیاک ترکیب کردن تحت تاثیر امونیاک قرار دادن تبدیل بامونیاک کردن
sextuplicate
شش برابر کردن تبدیل به شش کردن
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
atomised
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
flans
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
atomizes
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomises
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
hepatize
تبدیل بماده جگری کردن مانندجگرسفت وبی هواساختن
atomizing
تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
flan
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
binary to hexadecimal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
married under a contract unlimited perio
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
inflame
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
inflames
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
inflaming
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
cash in
<idiom>
تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
seized
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
seizes
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
seize
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
pooler
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
obtain
فراهم کردن گرفتن
bevel
پخ کردن لبه گرفتن
strike root
ریشه کردن گرفتن
abalienate
منتقل کردن پس گرفتن
hunt down
دنبال کردن و گرفتن
educe
گرفتن استخراج کردن
engages
گرفتن استخدام کردن
to fill up
گرفتن تکمیل کردن
embraced
در بر گرفتن بغل کردن
embraces
در بر گرفتن بغل کردن
embracing
در بر گرفتن بغل کردن
engage
گرفتن استخدام کردن
to smell out
گرفتن وپیدا کردن
obtains
گرفتن یا دریافت کردن
holds
جا گرفتن تصرف کردن
obtains
فراهم کردن گرفتن
obtained
گرفتن یا دریافت کردن
obtain
گرفتن یا دریافت کردن
embrace
در بر گرفتن بغل کردن
circling
گرفتن احاطه کردن
fog
تیره کردن مه گرفتن
circles
گرفتن احاطه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com