Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
ridge
پشته تپههای دامنه کوه
ridges
پشته تپههای دامنه کوه
Other Matches
subalpine
ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
barbette
تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
intervale
پارچهای از زمین پست درمیان تپههای یا در کناررودها
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
hillman
پشته
monticule
پشته
hillock
پشته
push down stack
پشته
ricks
پشته
ricking
پشته
ricked
پشته
rick
پشته
hummock
پشته
border
پشته
bordered
پشته
esker
پشته
knap
پشته
dykes
پشته
hillocks
پشته
dyke
پشته
dikes
پشته
hurst
پشته
bordering
پشته
stacks
پشته
butted
پشته
stacker
پشته کن
hill
پشته
hills
پشته
butt
پشته
embankment
پشته
embankments
پشته
butts
پشته
stack
پشته
heaping
پشته
heap
پشته
heaps
پشته
mounds
پشته
mound
پشته
stacked
پشته
card stacker
کارت پشته کن
sill
پشته زیردریایی
stacking
پشته سازی
downstream shell
پشته پایاب
downstream fill
پشته پایاب
application heap
پشته کاربردی
banquette
جوی پشته
ridges
خاک پشته
cusp
پشته شنی
ridge
خاک پشته
sills
پشته زیردریایی
earthwork
پشته خاک
stacks
پشته کردن
sand bank
ریگ پشته
sand hill
ریگ پشته
snow covers
برف پشته
stacked
پشته کردن
stack indicator
نماینده پشته
stack pointer
اشاره گر پشته
stack
پشته کردن
stacked job processing
پردازش پشته یی
stacker
پشته ساز
stack indicator
پشته نما
tandem system
سیستم دو پشته
the ridge of a mountain
پشته کوه
agger
پشته ی دفاعی
barrow
پشته خاک
stack register
ثبات پشته
bordering
پشته خاکی
barrow
پشته توده
beds
بستر پشته
bed
بستر پشته
bordered
پشته خاکی
border
پشته خاکی
hummocky
پشته دار
mamelon
پشته گرد
potential barrier
پشته پتانسیل
barrows
پشته توده
potential hill
پشته پتانسیل
program stack
پشته برنامه
hay cock
پشته علف
foot
دامنه
skirt
دامنه
skirts
دامنه
skirted
دامنه
amplitude
دامنه
talus
دامنه
brae
دامنه
hillsides
دامنه
scope
دامنه
tail
دامنه
ranges
دامنه
slope
دامنه
ranged
دامنه
sloped
دامنه
slopes
دامنه
range
دامنه
tailed
دامنه
mountainsides
دامنه
hillside
دامنه
magnitude
دامنه
tails
دامنه
mountainside
دامنه
bankside
پشته یا کناره رود
nest
پشته سخت افزار
pull
بازیابی داده از پشته
nests
پشته سخت افزار
ridged
دارای خر پشته مرزدار
toft
پشته تپه کوچک
contact potential barrier
پشته پتانسیل مجاورتی
stack
انباشتن پشته کردن
pulls
بازیابی داده از پشته
stacked
انباشتن پشته کردن
stacks
انباشتن پشته کردن
kopje
پشته تپه کوچک
pop instruction
دستورالعمل بازیابی از پشته
range of motion
دامنه حرکت
range expression
عبارت دامنه
range format
قالب دامنه
flank
دامنه جناح
impluse amplitude
دامنه ایمپولز
interval confidence
دامنه اطمینان
scope
دامنه رسیدگی
maximum amplitude
دامنه حداکثر
midrange
میان دامنه
pulse amplitude
دامنه تپش
one tailed test
ازمون یک دامنه
range name
نام دامنه
flanking
دامنه جناح
flanked
دامنه جناح
range of stress
دامنه تنش
wave amplitude
دامنه موج
range
دامنه
[ریاضی]
two tailed test
ازمون دو دامنه
tropic range
دامنه استوایی
tooth flank
دامنه دندانه
talus meterial
واریزه دامنه
talus
دامنه سنگلاخی
talus
دامنه تالیوز
total amplitude of oscillation
دامنه کل نوسان
restriction of range
محدودیت دامنه
response amplitude
دامنه پاسخ
vibration amplitude
دامنه ارتعاش
colluvial
دامنه کوهی
ranges
دامنه تغییرات
discriminating range
دامنه افتراق
double amplitude
دامنه دوبل
tolerances
دامنه تغییرات
amplitude
دامنه بزرگی
tolerance
دامنه تغییرات
hillsides
دامنه کوه
ranged
دامنه تغییرات
amplitude modulation
مدولاسیون دامنه
combe
دامنه تپه
class interval
دامنه طبقه
criteria range
دامنه ملاک
audibility range
دامنه شنودپذیری
range
دامنه تغییرات
amplitude of vibration
دامنه ارتعاش
amplitude of oscillation
دامنه نوسان
f.of mountain
دامنه کوه
audio frequency
دامنه شنودپذیری
hillside
دامنه کوه
feet
پایین دامنه
am
مدولاسیون دامنه
frequency response
خم دامنه- بسامد
hill side
دامنه تپه
razor edge
پشته کوه که تیز باشد
sliping terrace
جوی پشته شیب دار
stacks
آدرس ابتدا پایانه پشته
putting
قرار دادن داده در پشته
puts
قرار دادن داده در پشته
stack
آدرس ابتدا پایانه پشته
put
قرار دادن داده در پشته
scarcement
پشته یا تل عقب تپه یااستحکامات
tumulus
پشته خاک روی قبر
stacked
آدرس ابتدا پایانه پشته
skirting armor
زره دامنه تانک
lifting
بالارو دامنه بالابری
interquartile range
دامنه میان چالاکی
lift
بالارو دامنه بالابری
impluse amplitude
دامنه ضربه جریان
semi interquartile range
دامنه نیمه چارکی
tidal range
دامنه جذر و مد دریایی
foothill
تپه دامنه کوه
The matter assumed significant proportions.
دامنه کار با لاگرفت
domain of definition
دامنه تعریف
[ریاضی]
modular range
دامنه تغییرات مدول
purview
دامنه شمول قانون
double apron fence
سیم خاردار دو دامنه
lifts
بالارو دامنه بالابری
magnitude of alternating current
دامنه جریان متناوب
lifted
بالارو دامنه بالابری
cylinder skirt
حاشیه یا دامنه سیلندر
domain of a function
دامنه یک تابع
[ریاضی]
saddleback
قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
foot hill
تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
sidehill
واقع در کنار تپه دامنه
skirts
دامنه کوه حومه شهر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com