English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
stacking پشته سازی
Search result with all words
stack ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
Other Matches
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
hillock پشته
mound پشته
mounds پشته
stack پشته
embankment پشته
esker پشته
butts پشته
butted پشته
butt پشته
embankments پشته
dykes پشته
dyke پشته
dikes پشته
hills پشته
push down stack پشته
hill پشته
stacks پشته
knap پشته
border پشته
hummock پشته
monticule پشته
hillman پشته
stacker پشته کن
bordered پشته
rick پشته
ricks پشته
heaping پشته
hurst پشته
ricked پشته
stacked پشته
hillocks پشته
ricking پشته
heap پشته
bordering پشته
heaps پشته
sill پشته زیردریایی
sand hill ریگ پشته
sills پشته زیردریایی
barrow پشته توده
card stacker کارت پشته کن
beds بستر پشته
barrows پشته توده
barrow پشته خاک
ridges خاک پشته
banquette جوی پشته
mamelon پشته گرد
downstream shell پشته پایاب
hummocky پشته دار
agger پشته ی دفاعی
earthwork پشته خاک
stack register ثبات پشته
ridge خاک پشته
sand bank ریگ پشته
hay cock پشته علف
application heap پشته کاربردی
bed بستر پشته
stack pointer اشاره گر پشته
snow covers برف پشته
the ridge of a mountain پشته کوه
stack indicator پشته نما
stacks پشته کردن
stacked پشته کردن
cusp پشته شنی
potential hill پشته پتانسیل
potential barrier پشته پتانسیل
stack پشته کردن
stacked job processing پردازش پشته یی
bordering پشته خاکی
bordered پشته خاکی
border پشته خاکی
tandem system سیستم دو پشته
program stack پشته برنامه
stack indicator نماینده پشته
downstream fill پشته پایاب
stacker پشته ساز
bankside پشته یا کناره رود
stacked انباشتن پشته کردن
nests پشته سخت افزار
stack انباشتن پشته کردن
nest پشته سخت افزار
pop instruction دستورالعمل بازیابی از پشته
pull بازیابی داده از پشته
stacks انباشتن پشته کردن
pulls بازیابی داده از پشته
toft پشته تپه کوچک
ridged دارای خر پشته مرزدار
kopje پشته تپه کوچک
contact potential barrier پشته پتانسیل مجاورتی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
razor edge پشته کوه که تیز باشد
scarcement پشته یا تل عقب تپه یااستحکامات
stacks آدرس ابتدا پایانه پشته
stacked آدرس ابتدا پایانه پشته
sliping terrace جوی پشته شیب دار
ridge پشته تپههای دامنه کوه
tumulus پشته خاک روی قبر
stack آدرس ابتدا پایانه پشته
put قرار دادن داده در پشته
ridges پشته تپههای دامنه کوه
puts قرار دادن داده در پشته
putting قرار دادن داده در پشته
saddleback قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
popped خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
tenon saw اره دستی با تیغه پهن و پشته باریک
pop خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
enmesh مثل توروپارچه پشته بندی سوراخ دارکردن
pops خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
top جدیدترین داده فایل که به پشته افزوده میشود
pushed دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
pushes دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
push دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
hypercard نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
idolization بت سازی
individualize تک سازی
truncation بی سر سازی
bridge building پل سازی
individualising تک سازی
individualises تک سازی
padding له سازی
deflexion خم سازی
pavement کف سازی
pavements کف سازی
flooring کف سازی
local anasthesia سر سازی
individualised تک سازی
bridgework پل سازی
repk lection پر سازی
individualized تک سازی
individualizes تک سازی
individualizing تک سازی
flection خم سازی
retortion خم سازی
retortion کج سازی
compaction تو پر سازی
individuation تک سازی
individualization تک سازی
stylization مد سازی
fitting جفت سازی
bedding محکم سازی
simulation فاهر سازی
bedding کف سازی بسترسازی
inurement معتاد سازی
simulation شبیه سازی
formulation قاعده سازی
reductions ساده سازی
beautification زیبا سازی
panel work تنکه سازی
bookbinding کتاب سازی
irreticence فاش سازی
wearisomeness کسل سازی
irksomeness کسل سازی
simulations همانند سازی
simulations فاهر سازی
simulations شبیه سازی
invalidation باطل سازی
simulation همانند سازی
road bed زیر سازی
illumination روشن سازی
synchronizing همزمان سازی
perpetuation جاودان سازی
integration مجتمع سازی
implementation پیاده سازی
roofing سقف سازی
cooling خنک سازی
secretion پنهان سازی
metabolic سوخت و سازی
forgeries صورت سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com