Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (32 milliseconds)
English
Persian
second
پشتیبانی کردن تایید کردن
seconded
پشتیبانی کردن تایید کردن
seconding
پشتیبانی کردن تایید کردن
seconds
پشتیبانی کردن تایید کردن
Search result with all words
support
پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
underpin
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
Other Matches
fire support coordination
هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
back up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
upholds
تقویت کردن تایید کردن
uphold
تقویت کردن تایید کردن
approve
تصدیق کردن تایید کردن
approves
تصدیق کردن تایید کردن
to give a knee to
حمایت کردن تایید کردن
approving
تصدیق کردن تایید کردن
approves
تایید کردن
emphasising
تایید کردن
ratify
تایید کردن
emphasises
تایید کردن
ratifies
تایید کردن
emphasizing
تایید کردن
emphasize
تایید کردن
emphasizes
تایید کردن
acknowledges
تایید کردن
emphasized
تایید کردن
supporting
تایید کردن
approving
تایید کردن
emphasised
تایید کردن
support
تایید کردن
ratified
تایید کردن
graced
تایید کردن
acknowledging
تایید کردن
gracing
تایید کردن
corroborating
تایید کردن
acknowledge
تایید کردن
grace
تایید کردن
confirm
تایید کردن
confirms
تایید کردن
graces
تایید کردن
approve
تایید کردن
corroborate
تایید کردن
ratifying
تایید کردن
corroborated
تایید کردن
vertify
تایید کردن
corroborates
تایید کردن
to agitate
[for]
پشتیبانی کردن
backup
پشتیبانی کردن
play up to
پشتیبانی کردن از
champion
پشتیبانی کردن
championing
پشتیبانی کردن
vindicate
پشتیبانی کردن از
rally
پشتیبانی کردن
vindicated
پشتیبانی کردن از
maintain
پشتیبانی کردن
vindicates
پشتیبانی کردن از
rallies
پشتیبانی کردن
vindicating
پشتیبانی کردن از
rallied
پشتیبانی کردن
support
پشتیبانی کردن
championed
پشتیبانی کردن
champions
پشتیبانی کردن
aiding
پشتیبانی کردن
countenance
پشتیبانی کردن
maintains
پشتیبانی کردن
propugn
پشتیبانی کردن از
countenanced
پشتیبانی کردن
aided
پشتیبانی کردن
countenances
پشتیبانی کردن
countenancing
پشتیبانی کردن
aid
پشتیبانی کردن
maintained
پشتیبانی کردن
support
تایید کردن نگهداری
security clearance
تایید صلاحیت کردن
to bolster somebody up
از کسی پشتیبانی کردن
to get behind somebody
از کسی پشتیبانی کردن
to back somebody up
از کسی پشتیبانی کردن
prop
نگهداشتن پشتیبانی کردن
propped
نگهداشتن پشتیبانی کردن
propping
نگهداشتن پشتیبانی کردن
direct support
پشتیبانی مستقیم کردن
validating
تایید اعتبار قانونی کردن
validates
تایید اعتبار قانونی کردن
validated
تایید اعتبار قانونی کردن
validate
تایید اعتبار قانونی کردن
vouch
اطمینان دادن تایید کردن
mission call
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
avouch
مقرر داشتن تصدیق و تایید کردن
clearance
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
back up
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back-up
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
support command
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
antisubmarine support
پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
air distant support
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
capturing
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orients
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
cross examination
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orienting
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
approval
تایید
verification
تایید
corroboration
تایید
confirmation
تایید
allegation
تایید
allegations
تایید
certification
تایید
graces
تایید
acknowledgments
تایید
acknowledgements
تایید
graced
تایید
gracing
تایید
grace
تایید
acknowledgement
تایید
protection
پشتیبانی
support
پشتیبانی
patronage
پشتیبانی
backing
پشتیبانی
in support of
در پشتیبانی
in support of
در پشتیبانی از
afloat support
پشتیبانی
buck up
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
concentrates
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
calk
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigns
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
served
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assign
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to inform on
[against]
somebody
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
serve
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to appeal
[to]
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
assigning
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
confirmed
تایید شده
corrobrant
تایید کننده
corroborator
تایید کننده
price support
تایید قیمت
corroborant
تایید کننده
confirmative
تایید کننده
confirmor
تایید کننده
confirmer
تایید کننده
certifiable
قابل تایید
validity
تایید تصدیق
unchecked
<adj.>
تایید نشده
unaudited
<adj.>
تایید نشده
seconder
تایید کننده
approvingly
به تایید رسیده
approved
به تایید رسیده
approved
تایید شده
approvingly
تایید شده
unevaluated
<adj.>
تایید نشده
insusceptible
تایید ناپذیر
unverified
<adj.>
تایید نشده
untested
<adj.>
تایید نشده
uninspected
<adj.>
تایید نشده
endorsement
موافقت تایید
unexamined
<adj.>
تایید نشده
approved
<adj.>
<past-p.>
تایید شده
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
تایید شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
تایید شده
passed
<adj.>
<past-p.>
تایید شده
agreed
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
allowed
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
approved
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
authorized
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
passed
<adj.>
<past-p.>
به تایید رسیده
allowed
<adj.>
<past-p.>
تایید شده
agreed
<adj.>
<past-p.>
تایید شده
endorsements
موافقت تایید
acknowledgement of order
تایید سفارش
social approval
تایید اجتماعی
support
تقویت تایید
soft-pedaled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
memory protection
پشتیبانی ازحافظه
tower of strength
<idiom>
پشتیبانی محکم
direct support
پشتیبانی مستقیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com