Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
shutter
پشت پنجرهای پرده روزنه
shutters
پشت پنجرهای پرده روزنه
Other Matches
querying
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
membranaceous
دارای غشاء پرده پرده غشایی
wafers
شیرینی پنجرهای
grates
بخاری پنجرهای
wafer
شیرینی پنجرهای
grated
بخاری پنجرهای
windowing environment
محیط پنجرهای
grate
بخاری پنجرهای
child window
پنجرهای در پنجره اصلی
floating
پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
targets
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targetting
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targeting
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targetted
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targeted
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
target
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
toolbar
پنجرهای که حاوی نشانه هایی است که به ابزار دستیابی دارند
tone and semitone
پرده ونیم پرده
inactive
پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
groups
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
tringle
چوب پرده میل پرده چوب دیرک
persiennes
یکجور پشت پنجرهای که تیکههای چوب یا اهن نازک راترک ترک ... کار گذاشته اند
modal
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
modals
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
breathing hole
روزنه
peepholes
روزنه
peephole
روزنه
casements
روزنه
apertures
روزنه
casement
روزنه
outlet
روزنه
outlets
روزنه
fenestra
روزنه
holed
روزنه
hole
روزنه
eyelet
روزنه
eyelets
روزنه
eyehole
روزنه
winnock
روزنه
holing
روزنه
hatched
روزنه
hatch
روزنه
OS
روزنه
fossa
روزنه
case ment
روزنه
dream hole
روزنه
imperforate
بی روزنه
holes
روزنه
mesh
روزنه
meshes
روزنه
hatches
روزنه
orifice
روزنه
chik
روزنه
pore
روزنه
vent
روزنه
vented
روزنه
port hole
روزنه
venting
روزنه
vents
روزنه
breathing-hole
روزنه
stoma
روزنه
meshing
روزنه
orifices
روزنه
pores
روزنه
loop hole
روزنه
port
روزنه
aperture
روزنه
loop-hole
روزنه
window
روزنه
ostium
روزنه
spy hole
روزنه
peep hole
روزنه
airports
روزنه هوا
eye
روزنه دار
loophole
مفر روزنه
cellular
روزنه دار
fenestra ovalis
روزنه بیضی
fenestella
روزنه محراب
airport
روزنه هوا
vision slit
روزنه دید
wall opening
روزنه دیوار
dumb chamber
اطاق بی روزنه
wicker work
روزنه درنصفه
ray of hope
روزنه امید
bulls eye
روزنه گرد
loopholes
مفر روزنه
oval window
روزنه بیضی
fenestra rotunda
روزنه گرد
perforates
روزنه دار
perforate
روزنه دار
orifice diameter
قطر روزنه
oeil de boeuf
روزنه گرد
mesh aperture
روزنه شبکه
aperture
روزنه دید
slotting
روزنه شیار
slots
روزنه شیار
meatus
روزنه معبر
slot
روزنه شیار
eyeing
روزنه دار
eying
روزنه دار
perforating
روزنه دار
illuminating aperture
روزنه روشنایی
foramen
روزنه مخرج
sky light
روزنه سقف
stomatous
روزنه دار
aperture
روزنه گشادگی
apertures
روزنه دید
porosity
نسبت روزنه ها
string picture
روزنه کمان
round window
روزنه گرد
fenestration
روزنه گشایی
inspection hole
روزنه بازبینی
apertures
روزنه گشادگی
illumniation aperture
روزنه روشنایی
eyes
روزنه دار
window
پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
louver
گنبد روزنه دار
archery-house
روزنه باریک تیزاندازی
pore
روزنه خلل وفرج
scuttling
عقب نشینی روزنه
scuttles
عقب نشینی روزنه
pores
روزنه خلل وفرج
peeps
نیش افتاب روزنه
scuttled
عقب نشینی روزنه
scuttle
عقب نشینی روزنه
peeping
نیش افتاب روزنه
peep
نیش افتاب روزنه
interfenestration
پهنای حرزمیان دو روزنه
peeped
نیش افتاب روزنه
eye hook
قلاب روزنه دار
eye bolt
پیچ روزنه دار
louvre
گنبد روزنه دار
eyelet plier
انبردست روزنه دار
louvers
گنبد روزنه دار
micropyle
روزنه یاسوراخ بسیار ریزوخرد
interfenestration
فاصله میان روزنه ها یاپنجرههای عمارت
jets
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
holed
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
jet
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetted
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
static vent
روزنه اندازه گیری فشار ثابت هوا
jetting
جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
holing
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hole
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holes
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hatch way
روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
oubiette
زندان پنهان که در بالای ان یک روزنه هست و بس سیاه چال
pop up window
پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
focus
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focussing
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focusses
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focussed
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focuses
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
focused
پنجرهای در CUI که فعال است و ورودی کاربر را می پذیرد یا توسط یک برنامه کنترل میشود و از برنامه دستورات را می پذیرد
lancet
[پنجره نوک تیز با روزنه ی باریک برای عبور نور]
kerb inlet
روزنه یا منفذی که در زیرجدول جهت عبور اب باران تعبیه میشود
fin footed
پرده پا
patagium
پرده
pecten
پرده
screen
پرده
straightforwardly
بی پرده
pall
پرده
plain spoken
بی پرده
straight out
بی پرده
velum
پرده
hangings
پرده
screens
پرده
outspokenly
بی پرده
curtains
پرده
screened
پرده
tympan
پرده
door curtain
پرده در
door curtain
پرده
unreserved
بی پرده
window shade
پرده
smokescreen
پرده
purdah
پرده
free spoken
بی پرده
painting
پرده
paintings
پرده
uninhibited
بی پرده
tympanon
پرده
screening, screenings
پرده
frankest
بی پرده
franked
بی پرده
blunted
بی پرده
frank
بی پرده
blunter
بی پرده
bluntest
بی پرده
bluntly
بی پرده
blunting
بی پرده
blunts
بی پرده
veil
پرده
straightforward
بی پرده
pert
بی پرده
blunt
بی پرده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com