Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (2 milliseconds)
English
Persian
kemp
پشم ضخیم
[بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
Search result with all words
bodies
ضخیم کردن
body
ضخیم کردن
reefer
جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
reefers
جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
gross
شرم اور ضخیم
grossed
شرم اور ضخیم
grosser
شرم اور ضخیم
grosses
شرم اور ضخیم
grossest
شرم اور ضخیم
grossing
شرم اور ضخیم
bar
خط یا بلاک ضخیم رنگی
bars
خط یا بلاک ضخیم رنگی
cell
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cells
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
russet
روستایی ضخیم
coarse
ضخیم
coarser
ضخیم
coarsest
ضخیم
plank
تخته ضخیم
sludge
رسوب گل و لای ضخیم
blunt
دارای لبه ضخیم رک
blunted
دارای لبه ضخیم رک
blunter
دارای لبه ضخیم رک
bluntest
دارای لبه ضخیم رک
blunting
دارای لبه ضخیم رک
blunts
دارای لبه ضخیم رک
pall
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palled
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palling
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palls
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
thicken
ضخیم کردن
thickened
ضخیم کردن
thickens
ضخیم کردن
bold face
حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار
thickener
ضخیم ساز
thickeners
ضخیم ساز
thickly
نسبتا ضخیم
aggrade
ضخیم کردن هموار کردن
bituminous paint
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
boldface
حروف ضخیم
bulge out
شکم دادن ضخیم شدن
ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
gigas
دارای ساقه ضخیم تر
gigas
برگهای ضخیم تر و تیره تر
impasto
رنگ گذاری- رنگ ضخیم
junk bozrd
مقوای ضخیم
kraft paper
کاغذ ضخیم
paper base laminate
کاغذ ضخیم
mackinaw
پتوی ضخیم
macrame
توری ضخیم و ریشه دار
nimbostratus
ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
pea jacket
ژاکت ضخیم ملوانان
russeting
ضخیم زبر
russetting
ضخیم زبر
shear thickening
ضخیم شدن برش
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
squatty
ضخیم
stencil paper
کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
straw board
مقوای ضخیم
thick Ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
thick film circuit
مدار غشایی ضخیم
thickish
نسبتا ضخیم
triggerfish
ماهیان رنگارنگ دارای بدن ضخیم
Bolivia
پارچهی پشمی ضخیم و نرم
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
cord yarn
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
under weft
پود زیرین یا ضخیم
[جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com