English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 284 (45 milliseconds)
English Persian
poodle پشم کوتاه کردن
poodles پشم کوتاه کردن
Search result with all words
chop کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
zero کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeroes کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeros کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
sag یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
shear کوتاه کردن
short کوتاه کردن
shorter کوتاه کردن
shortest کوتاه کردن
reef کوتاه کردن
reefs کوتاه کردن
clip پشم چینی کوتاه کردن
clipped پشم چینی کوتاه کردن
clippings پشم چینی کوتاه کردن
clips پشم چینی کوتاه کردن
abbreviate کوتاه کردن
abbreviates کوتاه کردن
abbreviating کوتاه کردن
shorten کوتاه کردن
shorten کوتاه تر کردن
shortened کوتاه کردن
shortened کوتاه تر کردن
shortens کوتاه کردن
shortens کوتاه تر کردن
brief کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed کوتاه کردن اگاهی دادن
briefer کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest کوتاه کردن اگاهی دادن
formulate کوتاه کردن
formulated کوتاه کردن
formulates کوتاه کردن
formulating کوتاه کردن
curtail کوتاه کردن
curtailed کوتاه کردن
curtailing کوتاه کردن
curtails کوتاه کردن
foreshorten کوتاه نمودار کردن
foreshortened کوتاه نمودار کردن
foreshortens کوتاه نمودار کردن
truncate کوتاه کردن
truncated کوتاه کردن
truncates کوتاه کردن
truncating کوتاه کردن
clipping عمل کوتاه کردن
clipping کوتاه کردن
stag کوتاه کردن
stags کوتاه کردن
dock بریدن کوتاه کردن
docked بریدن کوتاه کردن
docks بریدن کوتاه کردن
abridge کوتاه کردن
by pass بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
chain shortening کوتاه کردن زنجیری
change of leg وادار کردن اسب به تغییر پادر چهارنعل کوتاه
correption کوتاه کردن
cut off کوتاه کردن
detruncate کوتاه کردن
for brevity's sake از بهر کوتاه کردن مطلب
heave short کوتاه کردن زنجیر
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
razee کوتاه کردن
shave down کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
shipshank کوتاه کردن طولی
shorten in cable کوتاه کردن زنجیر
shortening in کوتاه کردن
syncopate از میان کوتاه کردن
to bob one's head کوتاه کردن موی سر کسی
to cut short کوتاه کردن
to look in کوتاه کردن
to make a long story short <idiom> قصه را کوتاه کردن
to rub through or along سخت کوتاه کردن
truncation خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
truncation error خطای کوتاه کردن
vocoder وسیله کوتاه کردن عرض باندفرکانس رادیویی
To speak in a low voice. آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
To deprive someone of access. دست کسی را کوتاه کردن
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
final shaving پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
short ball شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
Other Matches
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
miniature کوتاه
concise کوتاه
succinct <adj.> کوتاه
short کوتاه
low کوتاه
puny قد کوتاه
of short duration کوتاه
miniatures کوتاه
pigmy قد کوتاه
pigmy کوتاه
short <adj.> کوتاه
curtal کوتاه
pygmies قد کوتاه
pygmies کوتاه
pigmies قد کوتاه
pigmies کوتاه
bas relif کوتاه
shortest کوتاه
pygmy کوتاه
pygmy قد کوتاه
scut دم کوتاه
stockier کوتاه
stockiest کوتاه
stocky کوتاه
succinct کوتاه
dumpy کوتاه
liliputian قد کوتاه
down کوتاه
synoptic کوتاه
curt <adj.> کوتاه
concise <adj.> کوتاه
shorter کوتاه
stunting کوتاه
stunts کوتاه
dwarfish کوتاه
stunt کوتاه
little کوتاه
fleeting <adj.> کوتاه
spuds چاقوی کوتاه
scurries مسابقه کوتاه
short stories داستان کوتاه
scurried مسابقه کوتاه
scurry مسابقه کوتاه
shuffles گام کوتاه
shuffling گام کوتاه
scurrying مسابقه کوتاه
mezzanines اشکوب کوتاه
simply stated به بیان کوتاه
term paper رساله کوتاه
novelettes داستان کوتاه
novelette داستان کوتاه
jog trot یورتمه کوتاه
short story داستان کوتاه
intrim کوتاه مدت
mezzanine اشکوب کوتاه
chopped گام کوتاه
half timber الوار کوتاه
half pint کوتاه تر از مقدارمتوسط
punched کوتاه قطور
short wave موج کوتاه
short-wave موج کوتاه
short haul خط سیر کوتاه
short-circuit اتصال کوتاه
transient فانی کوتاه
idyl قصیده کوتاه
idyl چکامه کوتاه
pops پاس کوتاه
hide bound کوتاه فکر
short-circuits اتصال کوتاه
chop گام کوتاه
shuffled گام کوتاه
idyll چکامه کوتاه
pop پاس کوتاه
idylls چکامه کوتاه
idylls قصیده کوتاه
hare sighted کوتاه بین
shuffle گام کوتاه
spud چاقوی کوتاه
popped پاس کوتاه
short-haul خط سیر کوتاه
canters چهارنعل کوتاه
wool of short staple پشم نخ کوتاه
space زمان کوتاه
spaces زمان کوتاه
short-term کوتاه مدت
brachydactyly کوتاه انگشتی
punch کوتاه قطور
catnaps چرت کوتاه
whiffet سوت یا پف کوتاه
breeks شلوار کوتاه
easy term کوتاه مدت
brief description شرح کوتاه
shortest کوتاه مدت
basso relief برجسته کوتاه
stumpy کوتاه وپهن
catnapping چرت کوتاه
punches کوتاه قطور
britches شلوار کوتاه
truncation کوتاه سازی
coatee دامن کوتاه
stump خپله کوتاه قد
stumped خپله کوتاه قد
conte داستان کوتاه
stumping خپله کوتاه قد
hidebound کوتاه فکر
stumps خپله کوتاه قد
cutty sark دامن کوتاه
chiton قبای کوتاه
chitchat صحبت کوتاه
catnapped چرت کوتاه
bunny hop پرش کوتاه
by pass اتصال کوتاه
catnap چرت کوتاه
draw in کوتاه شدن
vamp جوراب کوتاه
undersize اندازه کوتاه
detruncation کوتاه شدگی
chip shot ضربه کوتاه
tunicle لباس کوتاه
cantering چهارنعل کوتاه
lie-down استراحت کوتاه
epigrammatical کوتاه ونیشدار
dogmatist کوتاه فکر
briefest کوتاه مختصر
briefer کوتاه مختصر
briefed کوتاه مختصر
wracks چهارنعل کوتاه
wracked چهارنعل کوتاه
brief کوتاه مختصر
racks چهارنعل کوتاه
escopet قرابینه کوتاه
escopette قرابینه کوتاه
lie down استراحت کوتاه
laconic کوتاه موجز
laconically کوتاه موجز
gnomical کوتاه لب نویس
unabridged کوتاه نشده
fubsy کوتاه وکلفت
one track کوتاه فکر
drop in <idiom> دیدار کوتاه
To back down . کوتاه آمدن
tutus دامن کوتاه
tutu دامن کوتاه
short-lists فهرست کوتاه
short کوتاه مدت
mini-skirts دامن کوتاه
apophthegm گفتار لب و کوتاه
mini-skirt دامن کوتاه
canter چهارنعل کوتاه
shorter کوتاه مدت
an incomprehensive report گزارش کوتاه
racked چهارنعل کوتاه
short-listing فهرست کوتاه
short-listed فهرست کوتاه
short-list فهرست کوتاه
rack چهارنعل کوتاه
curtly <adv.> بصورت کوتاه
compendiously <adv.> بصورت کوتاه
briefly <adv.> بصورت کوتاه
cantered چهارنعل کوتاه
short circuit اتصال کوتاه
low frequency wave موج کوتاه
paddling پاروی کوتاه
paddles پاروی کوتاه
paddled پاروی کوتاه
shortening کوتاه شدگی
short blast بوق کوتاه
curtailment کوتاه سازی
mackinaw کت کوتاه و سنگین
playlet نمایش کوتاه
short blast سوت کوتاه
lop sided کوتاه و بلند
strop طناب کوتاه
pygmies ادم کوتاه قد
short burst رگبار کوتاه
short splice پیوند کوتاه
short shunt شنت کوتاه
short service line خط سرویس کوتاه
short brittle شکننده- کوتاه
poops صدای کوتاه
poop صدای کوتاه
manakin ادم کوتاه قد
anecdote قصهء کوتاه
short lived کوتاه مدت
steep taper مخروط کوتاه
short return برگشت کوتاه
short run کوتاه مدت
short run مدت کوتاه
morello گیلاس دم کوتاه
narrow minded کوتاه نظر
novelet داستان کوتاه
novella رمان کوتاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com