English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
fleece پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
fleeces پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
fleecing پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
Other Matches
warrens جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
warren جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
sheepwalk مرتع گوسفند چراگاه گوسفند
fuzziest پرزدار خوابدار
fuzzy پرزدار خوابدار
fuzzier پرزدار خوابدار
swan's down یکجورپارچه نخی خوابدار
biota زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
pan خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan- خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pans خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
thremmatology علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
biased fabric پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
life cycle مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
canvas پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvases پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
tartan یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
sere تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
sarsenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarcenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
paleozoology شعبهای از دیرین شناسی که باسنگواره ها وجانوران فسیل شده سروکار دارند
mutton گوسفند
heder گوسفند نر
rammed گوسفند نر
sheep گوسفند
rams گوسفند نر
ram گوسفند نر
merino گوسفند مرینوس
pestle ران گوسفند
sheep walk چراگاه گوسفند
sheepcote اغل گوسفند
sheepfold اغل گوسفند
sheep's feet پاچه گوسفند
reeve اغل گوسفند
pestles ران گوسفند
persian lamb گوسفند قره کل
ovine شبیه گوسفند
kade شپش گوسفند
ked شپش گوسفند
sheep cote اغل گوسفند
sheep fold اغل گوسفند
sheppy اغل گوسفند
sheep skin پوست گوسفند
sheep چرم گوسفند
duff سرقت گوسفند
folded اغل گوسفند
fat tailed sheep گوسفند ایرانی
fold اغل گوسفند
rumps دنبه گوسفند
rump دنبه گوسفند
sheepskin پوست گوسفند
mutton گوشت گوسفند
folds اغل گوسفند
the fat tail of a sheep دنبه گوسفند
dorset horn گوسفند شاخ بلندانگلیسی
longhorn گوسفند شاخ دراز
TO set the fox to keep the geese . <proverb> گوسفند را به گرگ سپردن .
folds دسته یا گله گوسفند
cabretta چرم نرم گوسفند
coop اغل گوسفند زندان
krimmer پوست گوسفند خاکستری
drover دلال گاوو گوسفند
folded دسته یا گله گوسفند
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
fold دسته یا گله گوسفند
ewe wool پشم گوسفند ماده
wether گوسفند اخته خواجه
thurl مفصل خاصره گوسفند
riblet انتهای دنده گوسفند
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
gid سرگیجه گوسفند و امثال ان گیج
wiltshire نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
bighorn نوعی گوسفند کوهی امریکایی
shropshire نژادی از گوسفند بی شاخ انگلیسی
gigot ران گوسفند و غیره که پخته باشد
breakaway هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو رم
dorper گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
chamois چرم بسیارنازک از پوست گوسفند و بز و گوزن
selected breed [گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
suet چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
suint عرق خشک شده روی پشم گوسفند
Baa! بع! [صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
fleshing تنگ اشغال گوسفند در موقع پوست کنی
leg of mutton دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
skiver چرم نازک شده پوست گوسفند تیماج صحافی وغیره
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
karakul کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
kilim [glim] گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
ba بع بع کردن مثل گوسفند صدا کردن
baa بع بع کردن مثل گوسفند صدا کردن
solids یک پارچه
three piece سه پارچه
moir پارچه
textiles پارچه
consolidated یک پارچه
textile پارچه
solid یک پارچه
fabric پارچه
cloth پارچه
monolithic یک پارچه
moire پارچه
cloths پارچه
stuff پارچه
stuffs پارچه
fabrics پارچه
stuffed پارچه
manta پارچه
solidungular یک پارچه سم
skirter پارچه دامنی
huck aback پارچه حوله ای
tiffany پارچه ململ
silk cloth پارچه ابریشمی
trousering پارچه شلواری
haircloth پارچه خیمهای
soliped یک پارچه سم جانورتک سم
mohair پارچه موهر
aba پارچه عبایی
rep پارچه مبلی
swathing clothes پارچه قنداقی
swaddling clothes پارچه قنداقی
terry پارچه حولهای
khaki پارچه ارتشی
the right side of a fabric روی پارچه
gossamer پارچه بسیارنازک
huckabach پارچه حوله
twill پارچه جناغی
burlap پارچه کیسهای
flock paper پارچه نما
canvas top پارچه کرباسی
cloth merchant پارچه فروش
fagend سرتیکه پارچه
oiled cloth پارچه روغنی
empire cloth پارچه روغنی
elastic web پارچه کش دار
cilice پارچه مویی
consolidant یک پارچه کننده
double cloth پارچه دولا
delaine پارچه پشم
bulk cargo بار یک پارچه
flush decker پل هوایی یک پارچه
furniture textile پارچه تزیینی
water fast پارچه شورنرو
haircloth پارچه مویی
wigan پارچه استری
full fashioned پارچه چسبان
grille cloth پارچه بلندگو
cl ترخیص پارچه
fag end سرتیکهی پارچه
fag ends سرتیکهی پارچه
drapers پارچه فروش
draper پارچه فروش
A bale of cloth. یک توپ پارچه
bagging پارچه کیسهای
wrong side of a cloth پشت پارچه
lutestring پارچه براق
shoddy پارچه پست
pocketing پارچه جیبی
lambrequin پارچه روبخاری
solidify یک پارچه شدن
kerseymere پارچه کشمیری
plaid پارچه پیچازی
plaids پارچه پیچازی
solidifies یک پارچه شدن
solidified یک پارچه شدن
garnishes پارچه سفید
garnished پارچه سفید
garnish پارچه سفید
tufts ریشه پارچه
tuft ریشه پارچه
cotton پارچه نخی
solidifying یک پارچه شدن
pile خواب پارچه
pile پارچه خزنما
macintosh پارچه بارانی
mercer پارچه فروش
en bloc یک پارچه دربست
draperies پارچه فروشی
canvases پارچه برزنتی
draperies پارچه بافی
canvas پارچه برزنتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com