Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
fly net
پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس
Other Matches
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
expanded metal
تورسیمی
essene
راهب یهودی) عضوفرقهای که دوقرن پیش ازامدن مسیح درفلسطین تشکی
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
in order to prevent
برای جلوگیری کردن
barriers
تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما
barrier
تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما
kyanize
باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی
dyke
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dikes
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dykes
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
to avoid distortion of the results
[produced]
by ...
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
copy protect
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
buffer
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
bailout
کمک مالی
[برای جلوگیری از ورشکستگی]
[اقتصاد]
sunscreen
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreens
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
gaiting strap
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
infibulation
چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
maintenance
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
bulk head
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
boundary
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
boundaries
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
flops
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
spill wind
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
flop
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
windbreaks
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
to take action to prevent
[stop]
such practices
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
windbreak
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
retraction lock
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
encoding
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
fail safe system
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
radiation shield
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
to rough a horse's shoes
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
sealsking
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
normal
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
bacteriolysis
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
wire locking
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
anti spin
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
control lock
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
semaphore
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
preventive justice
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
locknut
قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
joggles
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggling
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
marshall plan
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
spacer
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
squirts
اب پران
shot line
نخ پران
base ejection
ته پران
squirt
اب پران
squirting
اب پران
squirted
اب پران
end finish
گره جناقی
[گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود]
scrambler
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
extractors
فشنگ پران
coleoptera
غلاف پران
pelican hook
قلاب پران
flapper
مگس پران
black slip
خفت پران
ejector
فشنگ پران
extractor
فشنگ پران
base fuze
ماسوره ته پران
clip ejector
خشاب پران
fly whisk
مگس پران
fly shears
اره پران
fly net
مگس پران
snatch block
قرقره پران
fly flap
مگس پران
snow plough
برف پران
clip ejector
شانه پران
tumbler hook
قلاب پران
fail
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
ejector seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
ejection seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
water pistol
هفت تیر آب پران
pinball machine
ماشین ساچمه پران
water pistols
هفت تیر آب پران
pinball machines
ماشین ساچمه پران
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
carriers
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
shot putters
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putter
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
debarment
جلوگیری
arrest
سد جلوگیری
obstructions
جلوگیری
suppression
جلوگیری
prevention
جلوگیری
arrested
سد جلوگیری
interdiction
جلوگیری
obstruction
جلوگیری
forbiddance
جلوگیری
interception
جلوگیری
restraint
جلوگیری
arrests
سد جلوگیری
restraints
جلوگیری
stoppage
جلوگیری
stoppages
جلوگیری
premunition
جلوگیری
countercheck
جلوگیری
contraception
جلوگیری
to provide against
جلوگیری کردن
stop
جلوگیری منع
stopped
جلوگیری منع
interceptive
جلوگیری کننده
accident prevention
جلوگیری از سانحه
uncontrollable
غیرقابل جلوگیری
keeps
جلوگیری کردن
repessive
جلوگیری کننده
birth control
جلوگیری از ابستنی
rule out
جلوگیری کردن
noise suppression
جلوگیری ازپارازیت
bridling
جلوگیری کردن از
bridles
جلوگیری کردن از
bridled
جلوگیری کردن از
bridle
جلوگیری کردن از
hold in
جلوگیری کردن
keep
جلوگیری کردن
rebuffing
جلوگیری کردن
rebuffed
جلوگیری کردن
holds
جلوگیری کردن
abatement
فروکش جلوگیری
inhibit
جلوگیری کردن
inhibits
جلوگیری کردن
rebuffs
جلوگیری کردن
repressed
جلوگیری شده
contraception
جلوگیری از ابستنی
hold
جلوگیری کردن
rebuff
جلوگیری کردن
preventive
عامل جلوگیری
arrested
جلوگیری از سقوط
interdict
جلوگیری ممنوعیت
pull up
جلوگیری کردن
to keep back
جلوگیری کردن از
stopping
جلوگیری منع
controlment
اختیارداری جلوگیری
stops
جلوگیری منع
irrepressible
جلوگیری نکردنی
inhibiter
جلوگیری کننده
preventable
قابل جلوگیری
arrest
جلوگیری کردن
arrest
جلوگیری از سقوط
prevenience
منع جلوگیری
restrain
جلوگیری کردن از
uncontrollably
غیرقابل جلوگیری
arrested
جلوگیری کردن
preventability
قابلیت جلوگیری
inhibition
جلوگیری از بروزاحساسات
arrests
جلوگیری کردن
preventible
قابل جلوگیری
checks
جلوگیری کردن از
checked
جلوگیری کردن از
inhibitive
وابسته به جلوگیری
inhibitor
جلوگیری کننده
erosion control
جلوگیری از فرسایش
inhibitions
جلوگیری از بروزاحساسات
hinder
جلوگیری کردن
preservative
ماده جلوگیری
preclusive
جلوگیری کننده
preservatives
ماده جلوگیری
restrains
جلوگیری کردن از
quenchable
قابل جلوگیری
restraining
جلوگیری کردن از
premune
ناشی از جلوگیری
quenchless
غیرقابل جلوگیری
block age
جلوگیری انسداد
hinders
جلوگیری کردن
preventive
جلوگیری کننده
hindering
جلوگیری کردن
hindered
جلوگیری کردن
check
جلوگیری کردن از
prevents
جلوگیری کردن
suppressive
جلوگیری کننده
prevented
جلوگیری کردن از
prevented
جلوگیری کردن
prevent
جلوگیری کردن از
prevent
جلوگیری کردن
checkless
غیرقابل جلوگیری
preservation
محافظت جلوگیری
suppressor
جلوگیری کننده
prohibit
جلوگیری کردن
letted
منع جلوگیری
prevents
جلوگیری کردن از
prohibiting
جلوگیری کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com