Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
platinum black
پلاتین سیاه
Search result with all words
platinum black
گرد سیاه پلاتین حاصله از حل املاح ان
Other Matches
accelerator winding
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
basalt
نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette
نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin
رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
ignition points
پلاتین
breaker contact
پلاتین
breaker point
پلاتین
platinium
پلاتین
platinum
پلاتین
circular blank
پلاتین
tin plate bar
پلاتین
contact piece
پلاتین
crape
نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
points
پلاتین دلکو
points
قطبهای پلاتین
platiforming
تبدیل با پلاتین
platinic
وابسته به پلاتین
platiniferous
پلاتین دار
platinous
محتوی پلاتین
platinoid
شبیه پلاتین
ignition vibrator
پلاتین دلکو
interrupter arm
اهرم پلاتین
ignition interrupter
پلاتین دلکو
ignition points
پلاتین دلکو
interrupter lever
اهرم پلاتین
interrupter cam
بادامک پلاتین
ignition breaker
پلاتین دلکو
interrupter contact
کنتاکت پلاتین
interrupter gap
دهانه پلاتین
interrupter spring
فنر پلاتین
platinum
پلاتین یا طلای سفید
platinum iridium alloy
الیاژ پلاتین- ایریدیم
platinize
پلاتین روی چیزی کشیدن
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
smutted whcat
گندم سیاه یا زنگ سیاه
bold face
طرح سیاه حرف سیاه
sable
رنگ سیاه لباس سیاه
black hole
حفره سیاه چاله سیاه
black holes
حفره سیاه چاله سیاه
sables
رنگ سیاه لباس سیاه
ethiops
سیاب سیاه جیوه سیاه
platinize
با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
platinum metal
ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
anticathode
قطب مثبت برق صفحهء پلاتین یا تنگستن دولولهء اشعهء مجهول
black body radiation
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
white gold
الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
paper white monitor
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
platina
پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
blacks
سیاه
swamps
سیاه اب
quagmire
سیاه اب
jetties
سیاه
jetty
سیاه
blackest
سیاه
Negro
سیاه
marsh
سیاه اب
marshes
سیاه اب
night black
سیاه
jet-black
سیاه سیاه
bog
سیاه اب
pitch dark
سیاه
mossy
سیاه اب
pitchy
سیاه
Negroes
سیاه
ebon
سیاه
black
سیاه
grimy
سیاه
sad coloured
سیاه
swamp
سیاه اب
glaucoma
اب سیاه
dogwood
سیاه ال
quagmires
سیاه اب
bogs
سیاه اب
swamped
سیاه اب
sooty
سیاه
blacked
سیاه
blacker
سیاه
swamping
سیاه اب
black anneal
سیاه گداختن
bone black
عاج سیاه
Congo
یکجورچای سیاه
blach hulled
سیاه پوست
bitumen macadam
ماکادام سیاه
biotite
میکای سیاه
begrime
سیاه کردن
buck wheat
گندم سیاه
chiaroscurist
سیاه قلمکار
caraway
زیره سیاه
charbon
سیاه زخم
liver
جگر سیاه
livers
جگر سیاه
saracen corn
گندم سیاه
french wheat
گندم سیاه
aniline black
سیاه انیلینی
colly
سیاه کردن
achromatic
سیاه و سفید
black ash
خاکستر سیاه
black brittleness
ترک سیاه
black cap
کلاه سیاه
black diamond
الماس سیاه
black eyed
سیاه چشم
black propaganda
تبلیغات سیاه
black powder
باروت سیاه
black load
سرب سیاه
black list
لیست سیاه
black liqour
شربت سیاه
black finish
پوشش سیاه
black level
تراز سیاه
black letter
حرف سیاه
black gang
غلام سیاه
black brittleness
شکستگی سیاه
black book
کتاب سیاه
black bile
صفرای سیاه
boldface
حروف سیاه
blacker
سیاه کردن
blackcock
باقرقره سیاه نر
blackcap
کاکل سیاه
hohlraum
جسم سیاه
blackbody
جسم سیاه
black list
فهرست سیاه
blackamoor
سیاه زنگی
black wash
رنگ سیاه
black shortness
ترک سیاه
black short
شکستگی سیاه
black light
نور سیاه
black sheet
ورق سیاه
black body
جسم سیاه
black lead
سرب سیاه
crowberry
سنگروی سیاه
tamarack
سیاه کاج
the black race
نژاد سیاه
the black sea
دریای سیاه
to black out
سیاه کردن
to wear willow
سیاه پوشیدن
viper's grass
سفورجنه سیاه
wash drawing
ابرنگ سیاه
water proofed mortar
اهک سیاه
sycamine
توت سیاه
substantia nigra
جسم سیاه
sealing coat
روکاری سیاه
quercitron
بلوط سیاه
red cent
پول سیاه
robed in bleck
سیاه پوش
robed in bleck
سیاه پوشیده
sabled
سیاه پوش
sadly dressed
سیاه پوش
schorl
کهربای سیاه
scoter
مرغابی سیاه
black and white
سیاه و سفید
black eye
چشم سیاه
shame on you!
<idiom>
رویتان سیاه
black wool
پشم سیاه
bottle-dungeon
سیاه چال
donjon
سیاه چال
black eyes
چشم سیاه
jet-black
سیاه شبقی
pissed
سیاه مست
sozzled
سیاه مست
stoned
سیاه مست
zonked
سیاه مست
I was put to shame. I was shame-stricken.
رو سیاه شدم
black coffee
قهوه سیاه
d.'s cow
سوسک سیاه
in mourning
سیاه پوش
in mourning
کثیف سیاه
iron mould
سیاه کردن
kibitka
سیاه چادرنمدی
lampblack
سیاه یکدست
mammy
دده سیاه
melanic
سیاه پوست
melanite
لعل سیاه
humus
سیاه خاک
heathbird
باقرقره سیاه
fuel oil
نفت سیاه
dark coloured
سیاه رنگ
darky
سیاه زنگی
doit
پول سیاه
dunggeon
سیاه چال
eriochrome black
سیاه اریوکروم
ethiope
سیاه پوست
ethiopian
سیاه پوست
ethiops
مهجون سیاه
melanotic
سیاه پوست
melanuria
پیشاب سیاه
nigrescent
سیاه شونده
nigrify
سیاه کردن
nigritian
سیاه افریقایی
oubliette
سیاه چال
pertussis
سیاه سرفه
pertussus
سیاه سرفه
piper nigrum
فلفل سیاه
plumbaginous
مانندسرب سیاه
nigrescence
سیاه شدگی
nigella seed
زیر سیاه
nigella seed
سیاه دانه
negress
زن سیاه پوست
negrillo
کوتوله سیاه
negro slave
غلام سیاه
negrophil
سیاه دوست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com