English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
quantizer پلهای کننده
Other Matches
stepped up separation حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
multiple contact switch کلید پلهای
step function تابع پلهای
decrement کاستن پلهای
stepping switch گزینه پلهای
decrementation کاهش پلهای
quantize پلهای کردن
companionways نرده پلهای
incrementally تغییرات پلهای
variable speed drive محرکه پلهای
fiddle blocks قرقره پلهای
companionway نرده پلهای
variable speed transmission گیربکس پلهای
deflection potentiometer پتانسیومتر پلهای
sidestepped صعود پلهای از پهلو
sidesteps صعود پلهای از پهلو
stepwise elution analysis تجزیه شستشوی پلهای
sidestep صعود پلهای از پهلو
cross wall دیوار پلهای عرضی
cone pulley drive محرکه صفحه پلهای
topside پلهای باز ناو
sidestepping صعود پلهای از پهلو
step drawdown test ازمایش لغت پلهای در چاه
decrement میزان کاهش کاستن پلهای
burn one's bridges behind one <idiom> پلهای پشت سرش راخراب کردن
sidestep traverse صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
tusk tenon زبانه یا گیرهای که دارای زبانههای کوچکتری باشدبطوری که رویهم بشکل پله یاتضاریس پلهای درایند
phenolic epoxy خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
trackers پی کننده
solvents اب کننده
hopper لی لی کننده
syncopator غش کننده
prattfall پچ پچ کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
tracker پی کننده
doers کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
doer کننده
solvent اب کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
commulator یک سو کننده
noncommittal رد کننده
whisperer پچ پچ کننده
fluxing oil اب کننده
attacking تک کننده
refutatory رد کننده
refutative رد کننده
refuser رد کننده
renunciant کننده
catterer پچ پچ کننده
renunciant رد کننده
bender خم کننده
benders خم کننده
ear-splitting کر کننده
puffer پف کننده
fillers پر کننده
deletive حک کننده
fizzy کف کننده
prater پچ پچ کننده
squasher له کننده
skittish رم کننده
deflective کج کننده
crusher له کننده
mumbler من من کننده
solver حل کننده
bidder کننده
bidders کننده
spurner رد کننده
squelcher له کننده
mitigative کم کننده
filler پر کننده
mauler له کننده
abjurer or abjuror کننده
sensor حس کننده
crepitant خش خش کننده
swooner غش کننده
fillets پر کننده
mitigatory کم کننده
filleting پر کننده
attenuant اب کننده
thinner کم کننده
fillet پر کننده
filleted پر کننده
percutient دق کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com