Dictiornary-Farsi | پلی چربی اشباع نشده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
poly unsaturated fat	پلی چربی اشباع نشده


Search result with all words

unsaturated fat	چربی اشباع نشده
Other Matches

saturated fats	چربی اشباع شده
saturated fat	چربی اشباع شده
unsaturated	اشباع نشده
unsaturate	اشباع نشده
unsaturated	ترکیب اشباع نشده
unsaturate	ترکیب اشباع نشده
polyunsaturated	دارای حلقههای اشباع نشده
ethylene	هیدرو کربن اشباع نشده
lipoma	تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble	قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
degreasing	پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
fatter	چربی چربی دار
fattest	چربی چربی دار
fat	چربی چربی دار
fats	چربی چربی دار
unpremediated	پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unborn	هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbaoked	سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined	تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unpicked	نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated	اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbroke	رام نشده سوقان گیری نشده
uncommitted	غیر متعهد نشده تعهد نشده
unresolved	تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
irredenta	انجام نشده جبران نشده
unsought	جستجو نشده کشف نشده
unasked	خواسته نشده پرسیده نشده
inconsummate	تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed	جبران نشده سبک نشده
undirected	رهبری نشده راهنمایی نشده
unsifted	الک نشده رسیدگی نشده
unset	جایگزین نشده جاانداخته نشده
untried	امتحان نشده محاکمه نشده
uncharged	محسوب نشده رسمامتهم نشده
unintended saving	پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete	انجام نشده پر نشده
impregnation	اشباع
saturated	اشباع
satiation	اشباع
suffusion	اشباع
concentration	اشباع
saturation	اشباع
concentrations	اشباع
unintended investment	سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush	اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
greased	چربی
greasy	چربی
grease	چربی
meagre	بی چربی
lipide	چربی
creaminess	چربی
lipid	چربی
fatless	بی چربی
adiposeness or diposity	چربی
greasing	چربی
greasily	با چربی
greasiness	چربی
thin	کم چربی
fattest	چربی
thins	کم چربی
fats	چربی
fatter	چربی
fat	چربی
thinners	کم چربی
oiling	چربی
oils	چربی
fatness	چربی
lubricous	چربی
oil	چربی
thinnest	کم چربی
meager	بی چربی
myelin	چربی پی
thinned	کم چربی
oiliness	چربی
saturates	اشباع شدن
saturates	اشباع کردن
saturate	اشباع شدن
saturate	اشباع کردن
imbue	اشباع کردن
imbued	اشباع کردن
imbues	اشباع کردن
anode saturation	اشباع اند
imbuing	اشباع کردن
saturating	اشباع شدن
imbibed	اشباع کردن
imbibe	اشباع کردن
satiating	اشباع شدن
satiates	اشباع شدن
satiated	اشباع شدن
satiate	اشباع شدن
saturated	اشباع شده
imbibes	اشباع کردن
waterlogged	ازاب اشباع
saturating	اشباع کردن
sodden	اشباع شده
current saturation	اشباع اند
plate saturation	اشباع اند
saturated zone	منطقه اشباع
filament saturation	اشباع افروزه
imbibing	اشباع کردن
saturant	اشباع شده
saturable	اشباع شدنی
satiable	قابل اشباع
impregnant	اشباع شده
saturation state	رژیم اشباع
satiable	اشباع شدنی
ingraft	اشباع کردن
pervasivenness	قوه اشباع
overfull employment	اشباع اشتغال
neural satiation	اشباع عصبی
magnetic saturation	اشباع مغناطیسی
filament saturation	اشباع دمایی
zine of saturation	منطقه اشباع
degree of saturation	درجه اشباع
saturation capacity	گنجایش اشباع
temperature saturation	اشباع دمایی
subsaturation	شبه اشباع
voltage saturation	اشباع اند
subsaturated	نزدیک به اشباع
steep	اشباع کردن
saturator	اشباع کننده
voltage saturation	اشباع ولتاژی
steepest	اشباع کردن
saturation current	جریان اشباع
color saturation	اشباع رنگ
saturation factor	ضریب اشباع
magnetic saturation	اشباع اهن
adipic	وابسته به چربی
suint	چربی پشم
lipotropic	چربی سوز
sebaceous	چربی دار
lipuria	چربی در پیشاب
leather head	چربی دانه
comedo	چربی دانه
whipping cream	خامهی پر چربی
skim milk	شیر بی چربی
casein	پنیر بی چربی
vegtable fat	چربی گیاهی
adipocere	چربی لاش
adipose tissue	بافت چربی
wool fat	چربی پشم
animal fat	چربی حیوانی
degreasing	اب کردن چربی
fat is insoluble in water	چربی در اب حل نمیشود
fattiness	خاصیت چربی
lipophilic	چربی گرای
lipophilic	چربی دوست
lipomatous	چربی مانند
lipoid	شبه چربی
aliphatic	چربی دار
blackhead	چربی دانه
blackheads	چربی دانه
grease trap	بازیابی چربی
grease trap	چربی گیر
flense	چربی گرفتن از
wool grease	چربی پشم
fatty	چربی مانند
greasing	روغن چربی
greased	روغن چربی
lard	چربی خوک
grease	روغن چربی
saturated transistor	ترانزیستور اشباع شده
saturated soil paste	خمیر خاک اشباع
saturated air	هوای اشباع شده
saturant	بحد اشباع رسیده
indoctrinates	اغشتن اشباع کردن
chroma	درجه اشباع رنگ
under szturated rock	سنگ زیر اشباع
indoctrinating	اغشتن اشباع کردن
indoctrinated	اغشتن اشباع کردن
indoctrinate	اغشتن اشباع کردن
collector saturation voltage	ولتاژ اشباع کلکتور
pervasiveness	قوه سرایت یا اشباع
suffuse	پوشاندن اشباع کردن
suffused	پوشاندن اشباع کردن
suffuses	پوشاندن اشباع کردن
subsaturated	نیمه اشباع شده
suffusing	پوشاندن اشباع کردن
chalk-line	[ریسمان اشباع شده با گچ]
blobber	چربی یاپیه نهنگ
lubricity	شهوانی بودن چربی
lipolysis	تجزیه وتحلیل چربی
greasily	به شکل روغن یا چربی
adipose tissue	چربی حیوانی پیه
emulsion	ذرات چربی دراب
emulsioned	ذرات چربی دراب
emulsioning	ذرات چربی دراب
fatback	چربی پشت خوک
emulsions	ذرات چربی دراب
soaks	بوسیله مایع اشباع شدن
soak	بوسیله مایع اشباع شدن
lard	گوشت خوک چربی زدن
butyrometer	الت سنجش چربی شیر
blubber	چربی اوردن هایهای گریستن
blubbers	چربی اوردن هایهای گریستن
blubbered	چربی اوردن هایهای گریستن
blubbering	چربی اوردن هایهای گریستن
geraniol	الکل اشباع شده مایع و معطر
inundating	زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundate	زیر سیل پوشاندن اشباع کردن