Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
highfrequency measuring bridge
پل اندازه گیری فرکانس بالا
Other Matches
frequency measuring bridge
پل اندازه گیری فرکانس
frequency measurement
اندازه گیری فرکانس
frequency meter
دستگاه اندازه گیری فرکانس
kb
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
Kbyte
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
kilos
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilo
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
h.f.
فرکانس بالا
radio frequency
فرکانس بالا
high frequency
فرکانس بالا
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
high frequency oscillation
نوسان فرکانس بالا
high frequency energy
انرژی فرکانس بالا
high frequency transformer
مبدل فرکانس بالا
high frequency discharge
تخلیه فرکانس بالا
hight frequency current
جریان فرکانس بالا
high frequency performance
رفتار فرکانس بالا
high frequency heating
گرمایش فرکانس بالا
high frequency range
ناحیه ی فرکانس بالا
high frequency heater
گرمکن فرکانس بالا
high frequency resistance
مقاومت فرکانس بالا
high frequency responce
پاسخ فرکانس بالا
high frequency generator
ژنراتور فرکانس بالا
high frequency pentode
پنتود فرکانس بالا
high frequency speaker
بلندگوی فرکانس بالا
high frequency field
میدان فرکانس بالا
high frequency telephony
فن تلفن فرکانس بالا
high frequency engineering
مهندسی فرکانس بالا
high frequency furnace
کوره فرکانس بالا
high frequency alternating current
جریان فرکانس بالا
high frequency alternator
مولد فرکانس بالا
high frequency amplification
تقویت فرکانس بالا
high frequency bias
بایاس فرکانس بالا
high frequency cable
کابل فرکانس بالا
first detector
یکسوساز فرکانس بالا
high frequency choke
پیچک فرکانس بالا
high frequency welding
جوشکاری فرکانس بالا
high frequency voltage
ولتاژ فرکانس بالا
high frequency circuit
مدار فرکانس بالا
high frequency transmission
انتقال فرکانس بالا
high frequency transistor
ترانزیستور فرکانس بالا
high frequency tube
لامپ فرکانس بالا
radio frequency biasing
بایاسینگ فرکانس بالا
gage
اندازه وسیله اندازه گیری
high frequency heating equipment
تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
high frequency induction furnace
کوره القایی فرکانس بالا
high frequency alloy juction transistor
ترانزیستور الیاژی فرکانس بالا
high frequency signal generator
سیگنال ژنراتور فرکانس بالا
high frequency current gain
تقویت جریان فرکانس بالا
high frequency alternating current
جریان متناوب فرکانس بالا
high frequency amplification stag
طبقه تقویت فرکانس بالا
high frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس بالا
high frequency carrier cable
کابل کاریر فرکانس بالا
high frequency equivalent circuit
مدار معادل فرکانس بالا
high frequency electrical engineering
مهندسی برق فرکانس بالا
high frequency coil
سیم پیچ فرکانس بالا
vhf range
ناحیه فرکانس خیلی بالا
high frequency conductivity
قابلیت هدایت فرکانس بالا
high frequency sound
موج صوتی فرکانس بالا
high frequency radio station
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
high frequency palsmagenerator
مولد پلاسمای فرکانس بالا
high frequency winding
سیم پیچی فرکانس بالا
high frequency gas discharge breakdown
شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
high frequency radio direction finding
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
high frequency biasing
پیش مغناطیس کنندگی فرکانس بالا
high frequency induction hardening
سخت گردانی القایی فرکانس بالا
high frequency stabilized arc
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
high frequency interference
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
mhz
اندازه فرکانس معادل یک میلیون سیکل در ثانیه
middleman
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
carriers
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier
حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
modules
اندازه گیری
metering
اندازه گیری
measurements
اندازه گیری
measurment
اندازه گیری
gauging
اندازه گیری
measuring bridge
پل اندازه گیری
gaging
اندازه گیری
measurement
اندازه گیری
measurer
اندازه گیری
dimensions
اندازه گیری
module
اندازه گیری
commensurateness
اندازه گیری
mensuration
اندازه گیری
measure
اندازه گیری
dimension
اندازه گیری
gad
اندازه گیری طول
meter
وسیله اندازه گیری
compensating error
خطای اندازه گیری
forescale
اندازه گیری رنگ اب
final measurement
اندازه گیری نهایی
measuring well
چاه اندازه گیری
measuring voltage
ولتاژ اندازه گیری
font metric
اندازه گیری فونت
measuring
درخور اندازه گیری
measurable
قابل اندازه گیری
precision
اندازه گیری دقیق
measuring sensitivity
حساسیت اندازه گیری
mental measurement
اندازه گیری روانی
resizing
اندازه گیری مجدد
measuring instrument
دستگاه اندازه گیری
measuring device
تجهیزات اندازه گیری
unit of measurement
واحد اندازه گیری
measuring method
طریقه اندازه گیری
meters
وسیله اندازه گیری
measuring relay
رله اندازه گیری
commensurable
قابل اندازه گیری
gauging section
برش اندازه گیری
gauging sheet
ورق اندازه گیری
impedance bridge
پل اندازه گیری مقاومت
mensurability
قابلیت اندازه گیری
size stick
الت اندازه گیری پا
chain crew
متصدیان اندازه گیری
size stick
قالب اندازه گیری
gage
میزان اندازه گیری
metres
وسیله اندازه گیری
to take measures
اندازه گیری کردن
telemetry
اندازه گیری ازدور
measure
اندازه گیری کردن
telemetering
اندازه گیری از دور
bathymetry
اندازه گیری خصوصیات اب
tapeline
مترمخصوص اندازه گیری
maxwell bridge
پل اندازه گیری ماکسول
measurement of demand
اندازه گیری تقاضا
batching plant
مرکز اندازه گیری
sounds
اندازه گیری عمق اب
dial bench gage
میز اندازه گیری
accuracy to gage
دقت اندازه گیری
absolute measurement
اندازه گیری مطلق
direct measurement
اندازه گیری مستقیم
metre
وسیله اندازه گیری
sounding
اندازه گیری عمق اب
depth measurement
اندازه گیری عمق
sound
اندازه گیری عمق اب
sounded
اندازه گیری عمق اب
soundest
اندازه گیری عمق اب
correlation measurement
اندازه گیری همبستگی
measurability
قابلیت اندازه گیری
measuring transformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
method of measurment
متد اندازه گیری
radar measurement
اندازه گیری رادار
instrument autotransformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
metrology
علم اندازه گیری
units of measurment
واحدهای اندازه گیری
measuring set
دستگاه اندازه گیری
instrument transformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
method of measurment
طریقه اندازه گیری
tape measure
مترمخصوص اندازه گیری
instrument
الات اندازه گیری
measurement ofland
اندازه گیری زمین
measuring accuracy
دقت اندازه گیری
engineering measurement
اندازه گیری فنی
measuring apparatus
دستگاه اندازه گیری
tape measures
مترمخصوص اندازه گیری
petrol gage
دستگاه اندازه گیری بنزین
sensitometry
اندازه گیری حساسیت چشم
zoometry
اندازه گیری اندامهای جانوران
allometry
اندازه گیری رشد موجودات
watts
واحد اندازه گیری الکتریسیته
SE
خطای معیار اندازه گیری
acoumetry
اندازه گیری قدرت حس شنوایی
water staff gauge
اشل اندازه گیری عمق اب
times
اندازه گیری زمان یک عملیات
entropy
واحد اندازه گیری ترمودینامیک
micrometry
اندازه گیری با ذره سنج
utile
واحد اندازه گیری مطلوبیت
meter rectifier
یکسوساز دستگاه اندازه گیری
bathymetry
اندازه گیری عمق دریاواقیانوس
metric system of measurement
سیستم اندازه گیری متریک
time
اندازه گیری زمان یک عملیات
calorimeter
دستگاه اندازه گیری مقدارگرما
watt
واحد اندازه گیری الکتریسیته
timed
اندازه گیری زمان یک عملیات
automatic measuring system
سیستم اندازه گیری خودکار
scantling
میله اندازه گیری ذرع
measurement uncertainty
خطای اندازه گیری
[ریاضی]
characteristically
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristic
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
electrostatic instrument
دستگاه اندازه گیری الکترواستاتیکی
instrument board
تابلوی وسائل اندازه گیری
extensometer
دستگاه اندازه گیری انبساط
stereometric
بسهولت قابل اندازه گیری
standard error of measurement
خطای معیار اندازه گیری
metric system
دستگاه اندازه گیری متری
instrument direction
سمت اندازه گیری شده
disruptive voltage measuring apparatus
دستگاه اندازه گیری ولتاژشکست
telemetry
اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com