Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 109 (6 milliseconds)
English	Persian
lattice suspension bridge	پل اویزشی مشبک
Other Matches
suspensive	اویزشی
netted veined	دارای رگههای مشبک مشبک العروق
lattice suspension bridge	پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
reticular	مشبک
grilled	مشبک
cancellate	مشبک
retiform	مشبک
gridded	مشبک
honeycomb	مشبک
honeycombs	مشبک
cribriform	مشبک
cancellated	مشبک
netted	مشبک
latticed	مشبک
flowing <adj.>	مشبک
meshy	مشبک
retculate	مشبک
perforated cover plates	صفحات مشبک
trestle work	پایههای مشبک
checker chamber	اطاقک مشبک
sleeve brick	اجر مشبک
interlace	مشبک کردن
truss bridge	پل با تیر مشبک
wire mesh	اهنبندی مشبک
perforated brick	اجر مشبک
fretwork specialist	مشبک کار
meshwork	کارهای مشبک
lattice mast	دکل مشبک
lattice grider	تیر مشبک
lattice tower	دکل مشبک
reticulate	مشبک کردن
lattice tower	برج مشبک
interknit	در هم مشبک کردن
lattice woung coil	پیچک مشبک
honeycomb coil	پیچک مشبک
mesh iron	اهن مشبک
shadow mask	صفحه مشبک
pierced woodwork	چوبکاری مشبک
checker brick	اجر مشبک
bar screen	دریچه مشبک
interweave	مشبک کردن
crates	صندوق مشبک
crate	صندوق مشبک
lattice window	پنجره مشبک
lattice windows	پنجره مشبک
hollow brick	اجر مشبک
trussing	تیر مشبک
trusses	تیر مشبک
trussed	تیر مشبک
truss	تیر مشبک
Geometrical	مشبک کاری
interweaves	مشبک کردن
lattic-window	پنجره مشبک
aperture mask	صفحه مشبک
lattices	تیر مشبک
lattices	کار مشبک
lattice	تیر مشبک
lattice	کار مشبک
grilles	پنجره مشبک
grille	پنجره مشبک
air-bick	سفال مشبک
bar screen	ریچه مشبک
latticework	چیز مشبک
interwove	مشبک کردن
interweaving	مشبک کردن
Kentish tracery	مشبک کاری کنتی
drop-tracery	تزئینات مشبک کاری
lattic-bridge	تیر حمال مشبک
perforated metal basket	سبد فلزی مشبک
chancelor	جداره مشبک [کلیسا]
chancel-rail	دیواره مشبک [کلیسا]
chancel-rail	نرده مشبک [کلیسا]
reticulate	شبکه کردن مشبک
slotted casing	لوله جدار مشبک
reticulum	بافت همبند و مشبک
net winged	دارای بال مشبک
Lantern ring	رینگ مشبک یا پنجره ای
interlaced	درهم بافته مشبک
lattice girder	تیر حمال مشبک
luggage net	باربند فلزی مشبک
expanded metal	ورق اهن مشبک
mesh reinforcement	ارماتور مشبک فلزی
reinforced grillage	ارماتور مشبک فلزی
grillwork	پنجره مشبک سازی
wracks	توری مشبک اشغال گیر
wracked	توری مشبک اشغال گیر
racks	توری مشبک اشغال گیر
racked	توری مشبک اشغال گیر
rack	توری مشبک اشغال گیر
caul	نوعی روسری مشبک توری
cellular metal floor raceway	سیم روی کف مشبک اطاق
corner truss	تیر مشبک کنج دار
gridiron	خطوط یا میلههای فلزی مشبک
lattice analogy	روش قیاس به تیر مشبک
laced column	ستون مشبک با بستهای چپ وراست
meshes	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
lattic-moulding	[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
meshing	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
form-piece	[تکه های سنگ در مشبک کاری]
air-grating	[پنجره مشبک برای عبور هوا]
grillage	زمینه و طرح مشبک توری و غیره
mesh	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
screen pipe	لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
choir-rail	[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
platelet	صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
clair-voie	[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
honeycomb	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
honeycombs	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com