Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
debarkation net
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
Other Matches
evacuee
پرسنل تخلیه شده
evacuees
پرسنل تخلیه شده
battlefield evacuation
تخلیه پرسنل اسیب دیده
operating strenght
پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
ship to shore
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
to fall over board
ازکشتی پرت شدن
staffing guide
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
shore to shore movement
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
wrecked
باقی مانده ازکشتی شکسته
lighterage
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
onshore
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
cargo outturn message
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
inshore
بطرف ساحل جلو ساحل
evacuation
تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearing
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings
تخلیه محل تخلیه بیماران
lutine bell
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
staffed
پرسنل
staffs
پرسنل
staff
پرسنل
personnel
پرسنل
trooped
پرسنل دار
turout
تجمع پرسنل
crews
پرسنل ناو
crewing
پرسنل ناو
crewed
پرسنل ناو
crew
پرسنل ناو
intransit strenth
پرسنل سیال
shipmate
پرسنل هم ناو
all hands
کلیه پرسنل
adjutant general
دایره پرسنل
trooping
پرسنل دار
troop
پرسنل دار
cadre
پرسنل پیمانی
complement
پرسنل سازمانی
complements
پرسنل سازمانی
operations personal
پرسنل عملیات
operating personnel
پرسنل فعال
complementing
پرسنل سازمانی
cadres
پرسنل پیمانی
ship's company
پرسنل ناو
complemented
پرسنل سازمانی
personnel officer
افسر پرسنل
permanent party
پرسنل دایمی
carreer personnel
پرسنل کادر ثابت
station complement
پرسنل ثابت یک پایگاه
ration method
روش تغذیه پرسنل
administrative acceptees
پرسنل پذیرفته شده
regular
پرسنل کادر منظم
regulars
پرسنل کادر منظم
staff
پرسنل ستاد ستادی
manpower cieling
سطح استعداد پرسنل
nonoperating strength
پرسنل غیر فعال
quarters
محل اسایشگاه پرسنل
station complement
پرسنل خدماتی پایگاه
lag rate
میزان کسری پرسنل
military pay order
لیست حقوقی پرسنل
proceed time
زمان انتقال پرسنل
staffs
پرسنل ستاد ستادی
staffed
پرسنل ستاد ستادی
service number
شماره خدمتی پرسنل
turout
جمع شدن پرسنل
reimbursable personnel
پرسنل حقوق بگیر نظامی
registrant
پرسنل ثبت نام کننده
release denial
جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
military pay order
جدول تغییرات حقوقی پرسنل
debarkation net
تور پیاده شدن پرسنل
retrofit action
بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
airman
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
airmen
پرسنل نیروی هوایی هوانورد
overhead personnel
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
sending state
کشور اعزام کننده پرسنل
transport area
منطقه حمل و نقل پرسنل
replacement factor
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
enlisted personnel
پرسنل سرباز و درجه دار
blinded
بدون دید مستقیم پرسنل
safeguards
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
blinds
بدون دید مستقیم پرسنل
safeguard
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
blind
بدون دید مستقیم پرسنل
station bill
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
army deposit fund
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
conus residents
پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
air tropping
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
administrative acceptees
پرسنل قبول شده از نظر اداری
quarantining
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
constructive school credit
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
cargo outturn report
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
beach
ساحل
rivage
ساحل
beached
ساحل
brae
ساحل
bank
ساحل
banks
ساحل
beaches
ساحل
causey
ساحل
coasts
ساحل
ashore
به ساحل
coast
ساحل
littoral
ساحل
shores
ساحل
landside
ساحل
shore
ساحل
sea shore
ساحل
triage
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
regulating station
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
stage
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
rest and recuperation
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
escape line
مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
stages
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
on shore
روی ساحل
beach
ساحل شنی
land combat
نبرد در ساحل
seashores
ساحل دریا
seashore
ساحل دریا
offshore
از جانب ساحل
coast guardsman
ساحل بان
shoreline
خط ساحل یا خط ساحلی
sandbank
ساحل شنی
sandbanks
ساحل شنی
river bank
ساحل رودخانه
river banks
ساحل رودخانه
near shore
نزدیک به ساحل
low lander
ساحل نشین
offshore
دور از ساحل
shorelines
خط ساحل یا خط ساحلی
in
نزدیک ساحل
shore duty
خدمت ساحل
sea coast
ساحل دریا
shores
ساحل دریا
backshore beach
ساحل جزرو مد
backshore
ساحل جزرو مد
coastwards
بطرف ساحل
seacoast
ساحل دریا
coastwards
درامتداد ساحل
attack group
گروه تک به ساحل
coastwise
درطول ساحل
coral reef
ساحل مرجانی
onshore
واقع در ساحل
inshore
به طرف ساحل
stethe
ساحل رودخانه
hard beach
ساحل مستحکم
shores
کرانه ساحل
shore
ساحل دریا
shore
کرانه ساحل
beach party
تیم ساحل
beaches
ساحل شنی
back beach
ساحل جزرو مد
in-
نزدیک ساحل
bankside
شیب ساحل
river line
خط ساحل رودخانه
basegram
پیام از ساحل
coastward
بطرف ساحل
beach
زدن به ساحل
beached
ساحل شنی
beached
زدن به ساحل
coastward
درامتداد ساحل
bank revetment
پوشش ساحل
beaches
زدن به ساحل
riparian
ساحل رودخانه زی
bank protection
ساحل داری
rail loading
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
bareboat charter
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
manning the rail
گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
staged crews
پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
manning level
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
blockhouse
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
coast in point
نقطه ورود به ساحل
coast defence
سازمان پدافنداز ساحل
bank angle
زاویه شیب ساحل
landing beach
ساحل پیاده شدن
shelf
سراشیب ساحل دریا
bank line
نخ ماهیگیری وصل به ساحل
shoring
پیاده شدن در ساحل
near bank
ساحل نزدیک رودخانه
seebreeze
باد از دریا به ساحل
roadstead
لنگرگاه دور از ساحل
bar
خور پیشرفتگی اب به ساحل
the waves beats or the shore
امواج به ساحل می کوبد
retracts
دور شدن از ساحل
retracted
دور شدن از ساحل
retract
دور شدن از ساحل
Ivory Coast
کشور ساحل عاج
put out
از ساحل عازم شدن
bars
خور پیشرفتگی اب به ساحل
ashore
بکنار بطرف ساحل
hinterlands
زمین پشت ساحل
hinterland
زمین پشت ساحل
inside
موج نزدیک ساحل
lee shore
ساحل در معرض باد
retracting
دور شدن از ساحل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com