English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
flumed bridge پل تنگ کننده معبر اب
Other Matches
passage معبر
approached معبر
pathway معبر
way معبر
galleries معبر
road معبر
ferrying معبر
approaches معبر
ferry معبر
pads معبر
approach معبر
trenches معبر
passages معبر
gallery معبر
trench معبر
conduit معبر
debouchure معبر
conduits معبر
roads معبر
dream reader معبر
thoroughfare معبر
thoroughfares معبر
passed معبر
passes معبر
ferried معبر
pass معبر
ferries معبر
pad معبر
pathways معبر
passed معبر جنگی
manhole معبر گرد
manholes معبر گرد
cuts شکاف معبر
crossover دو رگه معبر
cut شکاف معبر
passes معبر جنگی
windway معبر باد
vas لوله معبر
meatus روزنه معبر
traverse معبر پیمودن
traversed معبر پیمودن
traverses معبر پیمودن
dummy pass معبر کور
pipeline trench معبر خط لوله
beach exit معبر ساحلی
drainage trench معبر فاضلاب
trunk circuit معبر مشترک
pass معبر جنگی
traversing معبر پیمودن
an interpreter of dreams تعبیر گو معبر
approach نزدیک امدن معبر
approaches نزدیک امدن معبر
approached نزدیک امدن معبر
deflection component of trail شاخه سمتی معبر حرکت
defiles دفیله رفتن معبر باریک راه
defiled دفیله رفتن معبر باریک راه
defile دفیله رفتن معبر باریک راه
lane marker راهنمای معبر داخل میدان مین
lie by تورفتگی دیوار یا دوراهی معبر تنگ
defiling دفیله رفتن معبر باریک راه
wind tunnels معبر تونل مانندی که هوا بافشارهای مختلف از ان عبورمیکند
wind tunnel معبر تونل مانندی که هوا بافشارهای مختلف از ان عبورمیکند
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
deletive حک کننده
mumbler من من کننده
deflective کج کننده
commulator یک سو کننده
fizzy کف کننده
fluxing oil اب کننده
squasher له کننده
ear-splitting کر کننده
benders خم کننده
bender خم کننده
filler پر کننده
syncopator غش کننده
fillers پر کننده
spurner رد کننده
catterer پچ پچ کننده
solver حل کننده
prattfall پچ پچ کننده
mitigatory کم کننده
crepitant خش خش کننده
hoppers لی لی کننده
hopper لی لی کننده
bidders کننده
mauler له کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com