Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
high line
پل رابط اصلی
Search result with all words
principal line
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
Other Matches
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
link
رابط
copulative
رابط
connective
رابط
interfaces
رابط
wiring connector
رابط
liaisons
رابط
connector
رابط
liaison
رابط
fitting
رابط
internuncial
رابط
adapter
رابط
go between
رابط
interface
رابط
point of intersection
رابط
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
bayed
پل رابط در پل شناور
lead
رابط برق
connections
میلههای رابط
bent adaptor
رابط خمیده
reducing adaptor
رابط کاهنده
leads
رابط برق
reducer
لوله رابط
push rod
میله رابط
push rod
میل رابط
box connector
رابط جعبه
connecting tube
لوله رابط
centronics interface
رابط موازی
bay
پل رابط در پل شناور
parallel interface
رابط موازی
baying
پل رابط در پل شناور
link
شاخه رابط
connecting cable
کابل رابط
connecting rod
میله رابط
bays
پل رابط در پل شناور
patch cord
سیم رابط
serial interface
رابط سری
standard interface
رابط استاندارد
trunk line
رابط ترانک
fuse link
رابط فیوز
lamp connector
رابط لامپ
cylinderical fit
رابط استوانهای
logical connective
رابط منطقی
edge connector
رابط لبه
ediswan connector
رابط ادیسوان
enlarging adapter
رابط فزاینده
feeder canal
نهر رابط
journal
شفت رابط
journals
شفت رابط
ground liaison
رابط زمینی
inductor hose
لوله رابط
interneuron
نورون رابط
internuncial neuron
نورون رابط
lead in wire
سیم رابط
liaison officer
افسر رابط
link belt
تسمه رابط
connector plug
دوشاخه رابط
connector switch
کلید رابط
continuity equation
رابط پیوستگی
internuncio
رابط پیک
high fidelity receiver
گیرنده رابط
interface card
کارت رابط
fuse wire
رابط فیوز
link chain
زنجیر رابط
logical connector
رابط منطقی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
anterior commissure
بافت رابط قدامی
air liaison officer
افسر رابط هوایی
cell connector
رابط پیل باتری
apple desktop interface
رابط رومیزی اپل
relay post
پست رابط ستون
artillery liaison officer
افسر رابط توپخانه
intervening variable
متغیر فرضی رابط
cross-tree
[رابط عرضی دکلها]
test lead
رابط برق ازمایش
command liaison
افسر رابط فرماندهی
commissure
بافت عصبی رابط
command liaison
شبکه رابط یکان
commissural fibres
رشتههای عصبی رابط
liaise
رابط نظامی بودن
liaised
رابط نظامی بودن
expressions
فرمول یا رابط ه ریاضی
dry cell connector
رابط پیل خشک
liaises
رابط نظامی بودن
triatic stay
بکسل رابط ناو
machine address
محل یک شی در رابط ه با مبدا
crawl trench
خطوط رابط سنگرها
liaising
رابط نظامی بودن
flared fitting
رابط قیفی شکل
cross tree
رابط عرضی دکلها
battery connector
رابط پیل باتری
switch position
موضع رابط دفاعی
expression
فرمول یا رابط ه ریاضی
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
application program interface
میانجی یا رابط برنامه کاربردی
interfaces
وصل کردن از طریق رابط
interface
وصل کردن از طریق رابط
air transport liaison officer
افسر رابط ترابری هوایی
to catch the connection
وسیله نقلیه رابط را گرفتن
commissurotomy
برداشتن بافت عصبی رابط
programmable communications interface
رابط مخابراتی برنامه پذیر
api
رابط یامیانجی برنامه کاربردی
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
ditches
گودال سنگر رابط خندق کندن
ditched
گودال سنگر رابط خندق کندن
ditch
گودال سنگر رابط خندق کندن
crawl trench
سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
floating
محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
sbc
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
cylinderical limit gage
دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
cross bleed
سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
logical connective
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
I missed the connection.
من اتوبوس
[قطار هواپیمای]
رابط را از دست دادم.
logical operators
رابط های منطقی
[ریاضی]
[زبان شناسی]
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
relative
محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
interface human machine interface
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
venn diagram
نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
relations between load, shear and moment
رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
line haul
خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
eia interface
یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
functioned
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
function
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
relational database
پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
functions
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
graphs
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
graph
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
ccitt v.
در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
crankpin
قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
quick disconnect
نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
decisions
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
privilege
وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
presentation manager
تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
decision
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
tables
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabled
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
phenolic epoxy
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
ground liaison
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
master compass
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
idle wheel
دنده چرخ رابط بین دو چرخ
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
flattest
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
fuse unit
رابط فیوز نگهدارنده فیوز
relay post
پست رابط پست واسطه
actions
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
action
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
cut out
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
rs c
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
head
اصلی
immanent
اصلی
initialling
اصلی
main
<adj.>
اصلی
elemental
اصلی
essential
اصلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com