English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
emergency conning position پل فرماندهی اضطراری
Other Matches
supreme commander فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assume در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
command axis محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
assumes در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
resume command به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
second in command معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
emergency generator set دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
compulsive اضطراری
auxiliary اضطراری
auxiliaries اضطراری
involuntary اضطراری
coactive اضطراری
emergencies اضطراری
emergency اضطراری
ditching فرود اضطراری
standby battery باتری اضطراری
emergency lighting روشنایی اضطراری
emergency leave مرخصی اضطراری
emergency transmitter فرستنده اضطراری
emergency lamp لامپ اضطراری
missed approach فرود اضطراری
bingo field فرودگاه اضطراری
emergency exit در خروج اضطراری
emergency conditions شرایط اضطراری
emergency maintenance نگهداشت اضطراری
emergency treatment معالجه اضطراری
emergency station محل اضطراری
emergency risk ریسک اضطراری
insurance stockage ذخیره اضطراری
emergency repair تعمیر اضطراری
emergency ration جیره اضطراری
emergency push button تکمه اضطراری
emergency valve شیر اضطراری
emergency priority تقدم اضطراری
emergency measure سنجش اضطراری
emergency works کارهای اضطراری
emergency shelter پناهگاه اضطراری
emergency scramble رهگیری اضطراری
mayday پیام اضطراری
maydays پیام اضطراری
emergency burial تدفین اضطراری
emergency brake ترمز اضطراری
emergency antenna انتن اضطراری
emergency cartridge کارتریج اضطراری
emergency switch کلید اضطراری
emergency air هوای اضطراری
emergency fund وجوه اضطراری
emergency exit خروج اضطراری
emergencies فوق العاده اضطراری
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
emergency scramble درگیری اضطراری هواپیماها
emergency leave سطح اماد اضطراری
emergency فوق العاده اضطراری
landing mat باند فرود اضطراری
air defense emergency وضعیت اضطراری پدافندهوایی
emergency call خبر یا مکالمه اضطراری
emergency operation بهره برداری اضطراری
emergency power supply منبع قدرت اضطراری
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
autorotation روش فرود اضطراری هلیکوپتر
emergency complement تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
emergency admission پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
fall back سیستم پشتیبان در شرایط اضطراری
to declare a state of emergency اعلان کردن حالت اضطراری
accident ambulance اتومبیل اضطراری برای حوادث
ditching فرود اضطراری هواپیما روی اب
commandership فرماندهی
bridge پل فرماندهی
conning tower پل فرماندهی
commandantship فرماندهی
bridged پل فرماندهی
centre castle پل فرماندهی
bridges پل فرماندهی
command فرماندهی
leadership فرماندهی
wheelhouses پل فرماندهی
strategy فن فرماندهی
strategies فن فرماندهی
commanded فرماندهی
commands فرماندهی
pilot house پل فرماندهی
wheelhouse پل فرماندهی
executive branch فرماندهی
scuttles غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttling غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttled غرق کردن اضطراری ناو هبله
fire escapes خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escape خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
scuttle غرق کردن اضطراری ناو هبله
flag ship ناو سر فرماندهی
head quarters مرکز فرماندهی
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
joint command فرماندهی مشترک
oldman مقام فرماندهی
master's certificate گواهینامه فرماندهی
scheme of command طرح فرماندهی
support command فرماندهی پشتیبانی
tactical command فرماندهی تاکتیکی
logistical command فرماندهی لجستیکی
unified command فرماندهی متحد
lead a unit فرماندهی کردن
tactical command ship ناو فرماندهی
high command فرماندهی عالی
command mode حالت فرماندهی
headquarters قرارگاه فرماندهی
air command فرماندهی هوایی
supreme فرماندهی عالی
command language زبان فرماندهی
headquarters مرکز فرماندهی
command channels ردههای فرماندهی
command and control کنترل و فرماندهی
combined command فرماندهی مرکب
administrative command فرماندهی اداری
flagship ناو فرماندهی
flagships ناو فرماندهی
command post پست فرماندهی
command post پاسگاه فرماندهی
command posts پست فرماندهی
command posts پاسگاه فرماندهی
area command فرماندهی منطقه
command net شبکه فرماندهی
bridge پل فرماندهی کشتی
commandery محل فرماندهی
commodity command فرماندهی اماد
commands سرکردگی فرماندهی
continuity of command مداومت فرماندهی
commanded سرکردگی فرماندهی
command سرکردگی فرماندهی
bridges پل فرماندهی کشتی
bridged پل فرماندهی کشتی
command group گروه فرماندهی
commandery مقام فرماندهی
base command فرماندهی پایگاه
commander's call در اختیار فرماندهی
command report گزارش فرماندهی
commander's estimate براورد فرماندهی
field expedient روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
to call 911 [American English] تلفن اضطراری کردن [به پلیس یا آتش نشانی]
air command فرماندهی نیروی هوایی
operational command فرماندهی از نظر عملیاتی
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
kommandatura مرکز فرماندهی نظامی
advance command post پاسگاه فرماندهی جلو
aiming circle زاویه یاب فرماندهی
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
guided کشتی فرماندهی عملیات
cupola برجک فرماندهی تانک
cupolas برجک فرماندهی تانک
unified یکپارچه فرماندهی متحد
type command فرماندهی ناو گروه
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر
guides کشتی فرماندهی عملیات
guide کشتی فرماندهی عملیات
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
commander's call ساعات در اختیار فرماندهی
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
command liaison افسر رابط فرماندهی
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
air strategical command فرماندهی استراتژیکی هوایی
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
forward command post پست فرماندهی جلو
amphibious command ship ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
agc ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
sealift command فرماندهی حمل و نقل دریایی
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
combat commander's insignia علامت فرماندهی بر یکان رزمی
deputy chief of naval operation جانشین فرماندهی نیروی دریایی
Emergeny exit . پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
emergency establishment تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
hot site یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
flag officer افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
defense emergency مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
ejection seat صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
tactical air command center مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
sea frontiers مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
squawk may day در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
command یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
chief army censor افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
commands یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commanded یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
intermediate contingency قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
presidential call فرمان بسیج اعلام شده به وسیله رئیس جمهور بسیج اضطراری
emergency loading بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com