English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
Other Matches
supreme commander فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
command axis محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
assumes در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
assume در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
resume command به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
second in command معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
of an unknown parentage پوشیده تبار پوشیده گهر
snow capped دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
wheelhouse پل فرماندهی
executive branch فرماندهی
commandantship فرماندهی
leadership فرماندهی
strategies فن فرماندهی
strategy فن فرماندهی
centre castle پل فرماندهی
wheelhouses پل فرماندهی
command فرماندهی
commanded فرماندهی
conning tower پل فرماندهی
pilot house پل فرماندهی
bridges پل فرماندهی
commands فرماندهی
bridged پل فرماندهی
bridge پل فرماندهی
commandership فرماندهی
master's certificate گواهینامه فرماندهی
air command فرماندهی هوایی
scheme of command طرح فرماندهی
lead a unit فرماندهی کردن
area command فرماندهی منطقه
flagship ناو فرماندهی
logistical command فرماندهی لجستیکی
high command فرماندهی عالی
head quarters مرکز فرماندهی
flagships ناو فرماندهی
headquarters قرارگاه فرماندهی
headquarters مرکز فرماندهی
supreme فرماندهی عالی
administrative command فرماندهی اداری
oldman مقام فرماندهی
command post پست فرماندهی
command post پاسگاه فرماندهی
command posts پاسگاه فرماندهی
joint command فرماندهی مشترک
base command فرماندهی پایگاه
bridged پل فرماندهی کشتی
emergency conning position پل فرماندهی اضطراری
command mode حالت فرماندهی
command net شبکه فرماندهی
command report گزارش فرماندهی
tactical command فرماندهی تاکتیکی
commander's call در اختیار فرماندهی
commander's estimate براورد فرماندهی
commands سرکردگی فرماندهی
commandery مقام فرماندهی
commanded سرکردگی فرماندهی
commandery محل فرماندهی
command سرکردگی فرماندهی
commodity command فرماندهی اماد
continuity of command مداومت فرماندهی
bridges پل فرماندهی کشتی
command language زبان فرماندهی
command posts پست فرماندهی
tactical command ship ناو فرماندهی
combined command فرماندهی مرکب
unified command فرماندهی متحد
command and control کنترل و فرماندهی
command channels ردههای فرماندهی
support command فرماندهی پشتیبانی
command group گروه فرماندهی
flag ship ناو سر فرماندهی
bridge پل فرماندهی کشتی
kommandatura مرکز فرماندهی نظامی
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
forward command post پست فرماندهی جلو
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
air command فرماندهی نیروی هوایی
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
aiming circle زاویه یاب فرماندهی
command liaison افسر رابط فرماندهی
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
commander in chief فرمانده کل قوا سر فرماندهی
air strategical command فرماندهی استراتژیکی هوایی
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
commander's call ساعات در اختیار فرماندهی
advance command post پاسگاه فرماندهی جلو
operational command فرماندهی از نظر عملیاتی
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
islands پل فرماندهی ناو هواپیمابر
cupola برجک فرماندهی تانک
guides کشتی فرماندهی عملیات
type command فرماندهی ناو گروه
unified یکپارچه فرماندهی متحد
guided کشتی فرماندهی عملیات
guide کشتی فرماندهی عملیات
island پل فرماندهی ناو هواپیمابر
cupolas برجک فرماندهی تانک
sealift command فرماندهی حمل و نقل دریایی
amphibious command ship ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
agc ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
deputy chief of naval operation جانشین فرماندهی نیروی دریایی
combat commander's insignia علامت فرماندهی بر یکان رزمی
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
flag officer افسر پرچمدار تیمسار فرماندهی ناو
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
tactical air command center مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
sea frontiers مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
florid پوشیده از گل
private پوشیده
larvated پوشیده
privates پوشیده
occult پوشیده
shaded پوشیده
covert پوشیده
impenetrable پوشیده
recondite پوشیده
feathered پوشیده
crypto پوشیده
painted پوشیده
inapparent پوشیده
crested پوشیده
dressed پوشیده
furriest خز پوشیده
defilade پوشیده
furry خز پوشیده
veiled پوشیده
latent پوشیده
overcast پوشیده
commands یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
chief army censor افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
command یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commanded یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
efflorescent پوشیده ازگرداملاح
cryptonimous پوشیده نام
cryptonym نام پوشیده
defiladed area منطقه پوشیده
mystic sense معنی پوشیده
overgrown with plants پوشیده از گیاه
cryptogenous پوشیده سبب
panoplied زره پوشیده از سر تا پا
snow clad برف پوشیده
shrubby پوشیده از بوته
kerchiefed or chift بادستمال پوشیده
ivied پوشیده از پاپیتال
indoor swimming pool استخر سر پوشیده
scurvy پوشیده از شوره
glace پوشیده ازشکر
scanned image تصویر پوشیده
sadly dressed جامه غم پوشیده
plumbeous پوشیده از سرب
latent defect نقض پوشیده
solvated حلال پوشیده
blotchy پوشیده از لکه
verrucous پوشیده از گندمه
verrucose پوشیده از گندمه
stubbly پوشیده از کاهبن
robed in bleck سیاه پوشیده
masked epilepsy صرع پوشیده
masked depression افسردگی پوشیده
surmounted with snow پوشیده از برف
rolling country زمین پوشیده
acloud پوشیده از ابر
icier پوشیده از یخ بسیارسرد
concealed پوشیده شده
cloudy پوشیده از ابر
icy پوشیده از یخ بسیارسرد
bosky پوشیده ازبیشه
feathery پوشیده ازپر
covert پوشیده پوشپر
grassy پوشیده از چمن
storehouses انبار سر پوشیده
storehouse انبار سر پوشیده
armor basis پوشیده با زره
snowy پوشیده از برف
shod کفش پوشیده
bosky پوشیده از بوته
beetles پوشیده شدن
beetle پوشیده شدن
covered space فضای پوشیده
covered space فضای سر پوشیده
covered position موضع پوشیده
cryptical پوشیده مرموز
uncovered غیر پوشیده
habilitate لباس پوشیده
covered approach مسیر پوشیده
secrets اسرارامیز پوشیده
secret اسرارامیز پوشیده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com