Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 38 (5 milliseconds)
English	Persian
cantilever bridge	پل کنسول
Search result with all words
game	وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
consul	کنسول
consul	نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls	کنسول
consuls	نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consular	منسوب به کنسول
con	نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned	نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning	نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
cons	نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
bank annuities	سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
console operator	اپراتور کنسول
console printer	چاپگر کنسول
consulage	هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
consular agent	کنسول
consular agent	نایب کنسول
consular agent	قائم مقام کنسول
consular convention	عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
consular district	منطقه عمل کنسول
consular invoice	برگه فروش با مهر کنسول گری
control console	کنسول کنترل
control panel	صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
display console	کنسول نمایش
exquatur	اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
honorary consul	کنسول افتخاری
operator console	کنسول اپراتور
praetor	قاضی یاافسر مادون کنسول
procousul	قائم مقام کنسول
procousul	نایب کنسول
propraetor	کنسول فرمانداراستان قدیم روم
propretor	کنسول فرماندار استان قدیم روم
sense switch	سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
vice consul	کنسول یار
vice cunsol	نایب کنسول
ancon	کنسول
anconis	کنسول
console	کنسول [نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com