English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (5 milliseconds)
English Persian
refuge پناهگاه
refuges پناهگاه
covert پناهگاه
asylum پناهگاه
asylums پناهگاه
resort پناهگاه
resorted پناهگاه
resorts پناهگاه
haven پناهگاه
ambush پناهگاه
ambushed پناهگاه
ambushes پناهگاه
ambushing پناهگاه
shelter پناهگاه
sheltered پناهگاه
sheltering پناهگاه
shelters پناهگاه
harbored پناهگاه
harboring پناهگاه
harbors پناهگاه
harbour پناهگاه
harboured پناهگاه
harbouring پناهگاه
harbours پناهگاه
harbor پناهگاه
harborage پناهگاه
haven ofrest پناهگاه
howf پناهگاه
howff پناهگاه
sanctury پناهگاه
Other Matches
case mate پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
elephant shelter پناهگاه فلزی
elephant shelter پناهگاه ضدگلوله
funk hole پناهگاه موقتی
dug out پناهگاه زیرزمینی
emergency shelter پناهگاه اضطراری
stronghold سنگر پناهگاه
casemate پناهگاه توپ
lean-tos پناهگاه موقت
light shelter پناهگاه سبک
burrowed نقب پناهگاه
burrowing نقب پناهگاه
burrows نقب پناهگاه
tax haven پناهگاه مالیاتی
tax havens پناهگاه مالیاتی
lean-to پناهگاه موقت
pup tent چادر پناهگاه
case mate پناهگاه توپ
alee پناهگاه کشتی
burrow نقب پناهگاه
strongholds سنگر پناهگاه
sanctuaries پناهگاه تحصین
awnings پناه پناهگاه
awning پناه پناهگاه
hovel پناهگاه خیمه
dugouts پناهگاه موقتی
sanctuary پناهگاه تحصین
dugout پناهگاه موقتی
hovels پناهگاه خیمه
shelter پناهگاه پناه بردن
snowshed پناهگاه روستایی در برابربرف
shelters پناهگاه پناه بردن
gone away رانده شده از پناهگاه
sheltering پناهگاه پناه بردن
holds نگهداشتن پناهگاه گرفتن
hold نگهداشتن پناهگاه گرفتن
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
air raid shelter پناهگاه حمله هوائی
bursting layer لایههای سقفی پناهگاه
sheltered پناهگاه پناه بردن
dugouts پناهگاه کنار زمین بازیگران
dugout پناهگاه کنار زمین بازیگران
institutionalization نهادی شدن به پناهگاه سپردن
cover بوته زار پناهگاه شکار
coverings بوته زار پناهگاه شکار
covers بوته زار پناهگاه شکار
cuddy پناهگاه کوچک مسقف در قایق
erfuge پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
on berth ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
wind shadow منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
view halloo فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
tallyho فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
transitory shelter پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
dispersal lays محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com