Dictiornary-Farsi | پناهگاه خیمه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 149 (8 milliseconds)

English	Persian
hovel	پناهگاه خیمه
hovels	پناهگاه خیمه


Other Matches

case mate	پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
canopy	خیمه
canopies	خیمه
binds	خیمه
bind	خیمه
tabernacle	خیمه
tent	خیمه
tents	خیمه
lodges	خیمه زدن
lodged	خیمه زدن
lodge	خیمه زدن
puppeteers	خیمه شب باز
decamp	خیمه بر بستن
decamped	خیمه بر بستن
decamping	خیمه بر بستن
encage	خیمه برپاکردن
front headlock and leg lever in knee	خیمه زدن
wigwams	خیمه مسکن
wigwam	خیمه مسکن
maroczy bind	خیمه ماروکسی
puppet show	خیمه شب بازی
puppetry	خیمه شب بازی
decamps	خیمه بر بستن
puppeteer	خیمه شب باز
tentage	خیمه زنی
pitches	خیمه زدن
tenter	خیمه دوز
tentmaker	خیمه دوز
camp	خیمه سرا
pitch	خیمه زدن
fantoccini	عروسک خیمه شب بازی
jumping jack	عروسک خیمه شب بازی
pitch	خیمه زدن برپاکردن
tents	خیمه زدن توجه
pitches	خیمه زدن برپاکردن
Punch and Judy show	نمایش خیمه شب بازی
Punch and Judy shows	نمایش خیمه شب بازی
encamps	خیمه برپا کردن
puppet	عروسک خیمه شب بازی
puppets	عروسک خیمه شب بازی
marquees	خیمه بزرگ سایبان
booths	سایبان خیمه پاسگاه
booth	سایبان خیمه پاسگاه
encamp	خیمه برپا کردن
tent	خیمه زدن توجه
encamping	خیمه برپا کردن
pavilions	درکلاه خیمه زدن
pavilion	درکلاه خیمه زدن
encamped	خیمه برپا کردن
teepee	خیمه سرخ پوستان
marquee	خیمه بزرگ سایبان
underhook	خیمه و رکبی زدن
tenter	مستحفظ خیمه دار
tepees	خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepee	خیمه مخروطی سرخ پوستان
marionettes	عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
yurta	خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
yurt	خیمه کروی قرقیزهای ساکن سیبریه
scaramouche	عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
marionette	عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
scaramouch	عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
front underlock	خیمه کامل و پریدن به پشت حریف
harbour	پناهگاه
harbors	پناهگاه
harboured	پناهگاه
harbouring	پناهگاه
harbours	پناهگاه
sanctury	پناهگاه
howf	پناهگاه
haven ofrest	پناهگاه
harborage	پناهگاه
harbor	پناهگاه
howff	پناهگاه
covert	پناهگاه
ambushes	پناهگاه
ambushed	پناهگاه
ambush	پناهگاه
haven	پناهگاه
refuge	پناهگاه
resorts	پناهگاه
resorted	پناهگاه
resort	پناهگاه
asylums	پناهگاه
asylum	پناهگاه
refuges	پناهگاه
ambushing	پناهگاه
sheltered	پناهگاه
shelter	پناهگاه
shelters	پناهگاه
harbored	پناهگاه
sheltering	پناهگاه
harboring	پناهگاه
to pull the wires	سیمهای عروسک خیمه شب بازی رادردست داشتن
sanctuaries	پناهگاه تحصین
sanctuary	پناهگاه تحصین
light shelter	پناهگاه سبک
pup tent	چادر پناهگاه
emergency shelter	پناهگاه اضطراری
awnings	پناه پناهگاه
awning	پناه پناهگاه
stronghold	سنگر پناهگاه
strongholds	سنگر پناهگاه
lean-to	پناهگاه موقت
burrowed	نقب پناهگاه
burrowing	نقب پناهگاه
alee	پناهگاه کشتی
burrows	نقب پناهگاه
case mate	پناهگاه توپ
casemate	پناهگاه توپ
tax haven	پناهگاه مالیاتی
tax havens	پناهگاه مالیاتی
dug out	پناهگاه زیرزمینی
lean-tos	پناهگاه موقت
funk hole	پناهگاه موقتی
dugout	پناهگاه موقتی
burrow	نقب پناهگاه
dugouts	پناهگاه موقتی
elephant shelter	پناهگاه ضدگلوله
elephant shelter	پناهگاه فلزی
sheltered	پناهگاه پناه بردن
hold	نگهداشتن پناهگاه گرفتن
holds	نگهداشتن پناهگاه گرفتن
bursting layer	لایههای سقفی پناهگاه
shelters	پناهگاه پناه بردن
sheltering	پناهگاه پناه بردن
shelter	پناهگاه پناه بردن
action station	پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
snowshed	پناهگاه روستایی در برابربرف
air raid shelter	پناهگاه حمله هوائی
gone away	رانده شده از پناهگاه
cuddy	پناهگاه کوچک مسقف در قایق
cover	بوته زار پناهگاه شکار
coverings	بوته زار پناهگاه شکار
covers	بوته زار پناهگاه شکار
dugout	پناهگاه کنار زمین بازیگران
institutionalization	نهادی شدن به پناهگاه سپردن
dugouts	پناهگاه کنار زمین بازیگران
erfuge	پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
cove	خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
on berth	ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
coves	خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
bomb proof	پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
view halloo	فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
wind shadow	منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
tallyho	فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
transitory shelter	پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
dispersal lays	محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها