Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
basic crops
پنبه تنباکو و برنج
Other Matches
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
tobacco
تنباکو
indian weed
تنباکو
infusion of tobacco
اب تنباکو
asbestos
پنبه نسوز پنبه کوهی
tobacconist
تنباکو فروش
tobacconists
تنباکو فروش
infusion of tobacco
خیسانده تنباکو
nicotinize
مسموم کردن از تنباکو
salt peter
نیترات پتاسیم شوره برگ تنباکو
priming
استر کاری چیدن برگ رسیده تنباکو
nicotinism
مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
brass
برنج
cash crops
برنج
Br
برنج
rice
برنج
column rule
خط برنج
leaf brass
برنج ورقه
rice
دانههای برنج
braziers
برنج سازی
rice puddings
شیر برنج
rice pudding
شیر برنج
rde brass
برنج سرخ
rice chaff
کاه برنج
rice field
برنج کاری
wild rice
برنج وحشی
triangular brass bead
مثلث برنج
rice milk
شیر برنج
rice powder
ارد برنج
leaf brass
تنکه برنج
rice paper
کاغذ برنج
brassier
برنج مانند
does rice suit you?
برنج بشمامیسازد
brasier
برنج ساز
brass and bronze
برنج و برنز
brass founder
برنج ریز
brass ware
برنج الات
brass welding
جوش برنج
brazier
برنج سازی
free cutting brass
برنج اتومات
brass
برنج الیاژ
brassiest
برنگ برنج
brassy
برنج مانند
brassy
برنگ برنج
brassiest
برنج مانند
burnt food
ته دیگ
[برنج]
brassier
برنگ برنج
consumptiveness
دچارشدگی برنج باریک
paddy
برنج اسیاب نکرده
paddies
برنج اسیاب نکرده
brassily
شبیه فلز برنج
brass pressure casting
برنج ریختگی فشاری
brass
برنج چند جوش
brasier
برنج کار روی گر
arrack
عرق نارگیل و برنج
alpha brass
برنج نوع الفا
hot working brass
برنج قابل اهنگری
beta brass
برنج نوع بتا
boiled rice
برنج کته شده
riziform
مانند دانه برنج
latten
ترکیبی مانند فلز برنج
Rice is a wholesome food .
برنج غذای کاملی است
brass and bronze foundry
ریخته گری برنج و برنز
rice
بصورت رشتههای برنج ماننددراوردن
brass bands
ادوات انها از برنج باشد
brass band
ادوات انها از برنج باشد
lattin
ترکیبی مانند فلز برنج
their principal food is rice
خوراک عمده انها برنج است
puddings
دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
pudding
دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
chopsticks
میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
cotton yarn
نخ پنبه
collodion
پنبه
carder
پنبه زن
cotton
پنبه
cottons
پنبه
cotton seed
پنبه دانه
cotton waste
ضایعات پنبه
cotton plantation
پنبه زار
cotton seed
تخم پنبه
feeding cloth
پنبه رسان
cotton plant
بوته پنبه
cotton plant
درخت پنبه
absorbent cotton
پنبه هیدروفیل
cotton plantation
پنبه کاری
cottonseed
تخم پنبه
cottonseed
پنبه دانه
floss
پنبه ابریشمی
Egyptian cotton
پنبه مصری
To cut ones head with cotton .
<proverb>
با پنبه سر بریدن .
paper tigers
پهلوان پنبه
paper tiger
پهلوان پنبه
nitro cotton
باروت پنبه
pyrocotton
پنبه باروتی
pyrocellulose
پنبه باروتی
phellem
چوب پنبه
miuntain flax
سنگ پنبه
earth flax
پنبه کوهی
rock cork
پنبه کوهی
floers of zinc
پنبه روی
oxide zine
پنبه روی
guncotton
باروت پنبه
miuntain flax
پنبه کوهی
cash crops
پنبه وتنباکو
pod
قوزه پنبه
cotton wool
پنبه لایی
card
پنبه زنی
cotton wool
لایی پنبه
bully
پهلوان پنبه
bravado
پهلوان پنبه
bullies
پهلوان پنبه
bullying
پهلوان پنبه
pods
قوزه پنبه
asbestos
پنبه نسوز
stopper
چوب پنبه
cork
چوب پنبه
asbestos
پنبه کوهی
stoppers
چوب پنبه
corks
چوب پنبه
bullied
پهلوان پنبه
bobber
چوب پنبه
float
چوب پنبه
floated
چوب پنبه
floats
چوب پنبه
cards
پنبه زنی
abiston
پنبه کوهی
abiston
پنبه نسوز
asbestus
پنبه نسوز
asbestus
پنبه کوهی
boll
[cotton gin]
غوزه پنبه
asbestus
سنگ پنبه
lint
ضایعات پنبه
asbeston
پنبه نسوز
cotton cake
کنجاره پنبه دانه
cotton gin
ماشین پنبه پاک کن
maco
پنبه درجه یک مصری
cork oak
درخت چوب پنبه کش
cork borer
چوب پنبه سوراخ کن
cotton-waste
آشغال و ضایعات پنبه
corked
چوب پنبه دار
cotton-mills
کارخانه ریسندگی پنبه ای
stopper
باچوب پنبه بستن
gins
پنبه را پاک کردن
stoppers
باچوب پنبه بستن
gin
پنبه را پاک کردن
pourpoint
لحاف پنبه دار
kapok
چوب پنبه سبک
comber
ماشین پنبه زنی
bungs
چوب پنبه بشکه
tampon
پنبه یا کهنه قاعدگی
bunging
چوب پنبه بشکه
tampons
پنبه یا کهنه قاعدگی
bunged
چوب پنبه بشکه
ginning
پنبه پاک کنی
cottonseed oil
روغن پنبه دانه
asbestine
مانند پنبه نسوز
batting
پنبه حلاجی شده
asbestos cement
سیمان پنبه نسوز
bung
چوب پنبه بشکه
mountain cork
یکجور پنبه کوهی
asbestos cement
سیمان پنبه کوهی
mallow
پنیرک پنبه ایرانی
loggerhead
نوعی افت پنبه
bundle
بقچه کلاف پشم یا پنبه
cotton grade
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
angola yarn
نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
gin
ماشین پنبه پاک کنی
gins
ماشین پنبه پاک کنی
subereous
از چوب پنبه گرفته شده
seed wool
پنبه خام یاپاک نکرده
asbestos mica
عایق پنبه نسوز و میکا
the cork went off with apop
چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
peasecod
جلونیم تنه پنبه دار
quilting
پنبه دار پارچه لحافی
phellogen
لایه چوب پنبه ساز
vegetable fiber
الیاف سلولزی
[مثل پنبه و کنف]
cloop
صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
cellulose
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
cork
بافت چوب پنبه درخت بلوط
pyroxilin
یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
he undid what i had done
انچه من رشته بودم او پنبه کرد
corks
بافت چوب پنبه درخت بلوط
absorption
میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
To pay no heed . To be inattentive .
پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
to bung up
با چوب پنبه
[یا متوقف کننده]
بستن
pourpoint
لباس لایه داریا پنبه دار
mildew
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
suberin
ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
to bung
با چوب پنبه
[یا متوقف کننده]
بستن
uncorking
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorked
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncork
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
waxing cork
چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
uncorks
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
willow
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
kapok
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
snowsuit
لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
willows
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
natural fiber
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
gossypol
رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com