Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
seed wool
پنبه خام یاپاک نکرده
Other Matches
unbowed
انحنا پیدا نکرده تعظیم نکرده
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
to wash offŠout or away
باشستش بردن یاپاک کردن
asbestos
پنبه نسوز پنبه کوهی
steel wool
براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
unexploded
عمل نکرده مهمات عمل نکرده
look before your leap
گز نکرده
sole
ازدواج نکرده
rudimental
رشد نکرده
abortive
<adj.>
رشد نکرده
niet le fait
او نکرده است
soles
ازدواج نکرده
untravelled
سفر نکرده
indigested
فکر نکرده
unsight
امتحان نکرده
single
ازدواج نکرده
unkempt
شانه نکرده
dud
گلوله عمل نکرده
paddies
برنج اسیاب نکرده
paddy
برنج اسیاب نکرده
uncounselled
مشورت نکرده
[نداده]
unused
عادت نکرده بکارنبرده
zap
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zaps
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
You haven't changed.
تو هیچ تغییر نکرده ای
[رفتار]
.
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
unfledged
پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
stunted tree
درخت رشد نکرده وکوتاه
nuclear dud
بمب عمل نکرده اتمی
gear blank
چرخ دنده کار نکرده
he is not quite rested
خوب رفع خستگی نکرده
hung striker
چاشنی عمل نکرده نارنجک
impennate
دارای بالهای رشد نکرده
absolute dud
گلوله اتمی عمل نکرده
dwarf dud
بمب اتمی عمل نکرده
cleanest
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
Nobody was late except me .
هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
clean
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleaned
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleans
که از زمان خواندن تغییری نکرده است
dwarf dud
جنگ افزار هستهای عمل نکرده
bomb cemetery
محل تخریب بمبهای عمل نکرده
unschooled
تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
polywag
دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
Nothing has changed there.
آنجا هیچ چیز تغییر نکرده است.
abortions
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
slinks
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slink
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
slinking
انسان یاحیوان رشد نکرده وضعیف حرکت دزدکی
abortion
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
He has never taken a step for any one . He has never raised a finger to
تا کنون برای کسی قدم یبر نداشته است ( مسا عدتی نکرده )
presumptive instruction
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
accumulated profit
پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
cotton
پنبه
cotton yarn
نخ پنبه
collodion
پنبه
cottons
پنبه
carder
پنبه زن
rock cork
پنبه کوهی
feeding cloth
پنبه رسان
oxide zine
پنبه روی
floers of zinc
پنبه روی
earth flax
پنبه کوهی
cotton plant
درخت پنبه
cotton plant
بوته پنبه
cotton plantation
پنبه زار
cotton plantation
پنبه کاری
cotton seed
پنبه دانه
cotton seed
تخم پنبه
cotton waste
ضایعات پنبه
cottonseed
تخم پنبه
cottonseed
پنبه دانه
guncotton
باروت پنبه
nitro cotton
باروت پنبه
miuntain flax
سنگ پنبه
floss
پنبه ابریشمی
Egyptian cotton
پنبه مصری
To cut ones head with cotton .
<proverb>
با پنبه سر بریدن .
phellem
چوب پنبه
paper tigers
پهلوان پنبه
pyrocellulose
پنبه باروتی
pyrocotton
پنبه باروتی
card
پنبه زنی
miuntain flax
پنبه کوهی
paper tiger
پهلوان پنبه
cash crops
پنبه وتنباکو
pod
قوزه پنبه
bullying
پهلوان پنبه
bully
پهلوان پنبه
cotton wool
پنبه لایی
cotton wool
لایی پنبه
lint
ضایعات پنبه
bravado
پهلوان پنبه
bullies
پهلوان پنبه
bullied
پهلوان پنبه
pods
قوزه پنبه
cork
چوب پنبه
stoppers
چوب پنبه
stopper
چوب پنبه
corks
چوب پنبه
asbestos
پنبه کوهی
asbestos
پنبه نسوز
abiston
پنبه نسوز
abiston
پنبه کوهی
cards
پنبه زنی
asbeston
پنبه نسوز
asbestus
پنبه نسوز
asbestus
پنبه کوهی
asbestus
سنگ پنبه
float
چوب پنبه
bobber
چوب پنبه
boll
[cotton gin]
غوزه پنبه
floated
چوب پنبه
floats
چوب پنبه
absorbent cotton
پنبه هیدروفیل
syntactic error
خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
cork borer
چوب پنبه سوراخ کن
gin
پنبه را پاک کردن
kapok
چوب پنبه سبک
gins
پنبه را پاک کردن
stoppers
باچوب پنبه بستن
cork oak
درخت چوب پنبه کش
comber
ماشین پنبه زنی
cotton-waste
آشغال و ضایعات پنبه
corked
چوب پنبه دار
cotton gin
ماشین پنبه پاک کن
maco
پنبه درجه یک مصری
cotton cake
کنجاره پنبه دانه
stopper
باچوب پنبه بستن
cotton-mills
کارخانه ریسندگی پنبه ای
basic crops
پنبه تنباکو و برنج
batting
پنبه حلاجی شده
bunging
چوب پنبه بشکه
bunged
چوب پنبه بشکه
bung
چوب پنبه بشکه
tampons
پنبه یا کهنه قاعدگی
loggerhead
نوعی افت پنبه
tampon
پنبه یا کهنه قاعدگی
mallow
پنیرک پنبه ایرانی
ginning
پنبه پاک کنی
pourpoint
لحاف پنبه دار
cottonseed oil
روغن پنبه دانه
bungs
چوب پنبه بشکه
asbestos cement
سیمان پنبه نسوز
asbestos cement
سیمان پنبه کوهی
asbestine
مانند پنبه نسوز
mountain cork
یکجور پنبه کوهی
cotton grade
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
angola yarn
نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
bundle
بقچه کلاف پشم یا پنبه
gin
ماشین پنبه پاک کنی
subereous
از چوب پنبه گرفته شده
phellogen
لایه چوب پنبه ساز
asbestos mica
عایق پنبه نسوز و میکا
peasecod
جلونیم تنه پنبه دار
the cork went off with apop
چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
gins
ماشین پنبه پاک کنی
quilting
پنبه دار پارچه لحافی
corks
بافت چوب پنبه درخت بلوط
vegetable fiber
الیاف سلولزی
[مثل پنبه و کنف]
cork
بافت چوب پنبه درخت بلوط
mildew
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
cellulose
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
suberin
ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
pyroxilin
یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
pourpoint
لباس لایه داریا پنبه دار
cloop
صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
he undid what i had done
انچه من رشته بودم او پنبه کرد
to bung
با چوب پنبه
[یا متوقف کننده]
بستن
to bung up
با چوب پنبه
[یا متوقف کننده]
بستن
absorption
میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
To pay no heed . To be inattentive .
پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
snowsuit
لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
willows
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
gossypol
رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
willow
درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
natural fiber
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
uncorks
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorking
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorked
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncork
چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
waxing cork
چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
kapok
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
peascod
غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
swabs
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
cotton-wool yarn
نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
swab
پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
Milco
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
swob
چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
kamptulicon
یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
distaff
فرموک
[وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
bomb reconnaissance
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
drafting
[کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
staple
[الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
steeve
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
hank
طول مشخصی از نخ
[بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
willy
ماشین حلاجی پشم و پنبه حلاجی یا پاک کردن
corkscrew rule
قاعده پیچ بطری بازکن قاعده چوب پنبه کش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com