English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
quilting پنبه دار پارچه لحافی
Other Matches
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
asbestos پنبه نسوز پنبه کوهی
biased fabric پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
tartan یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
canvas پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvases پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
sarsenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarcenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
carder پنبه زن
collodion پنبه
cotton yarn نخ پنبه
cotton پنبه
cottons پنبه
cottonseed تخم پنبه
cottonseed پنبه دانه
cotton seed تخم پنبه
cotton seed پنبه دانه
cotton waste ضایعات پنبه
earth flax پنبه کوهی
rock cork پنبه کوهی
feeding cloth پنبه رسان
floers of zinc پنبه روی
stopper چوب پنبه
stoppers چوب پنبه
pyrocellulose پنبه باروتی
cash crops پنبه وتنباکو
phellem چوب پنبه
miuntain flax سنگ پنبه
miuntain flax پنبه کوهی
nitro cotton باروت پنبه
guncotton باروت پنبه
pyrocotton پنبه باروتی
oxide zine پنبه روی
cotton plantation پنبه کاری
cotton wool پنبه لایی
cotton wool لایی پنبه
absorbent cotton پنبه هیدروفیل
abiston پنبه کوهی
abiston پنبه نسوز
cotton plant بوته پنبه
bravado پهلوان پنبه
corks چوب پنبه
cotton plantation پنبه زار
cotton plant درخت پنبه
boll [cotton gin] غوزه پنبه
bobber چوب پنبه
asbestus سنگ پنبه
asbestus پنبه کوهی
asbestus پنبه نسوز
cork چوب پنبه
asbeston پنبه نسوز
lint ضایعات پنبه
bullies پهلوان پنبه
float چوب پنبه
paper tigers پهلوان پنبه
paper tiger پهلوان پنبه
floated چوب پنبه
floats چوب پنبه
bullied پهلوان پنبه
bullying پهلوان پنبه
Egyptian cotton پنبه مصری
floss پنبه ابریشمی
pod قوزه پنبه
pods قوزه پنبه
To cut ones head with cotton . <proverb> با پنبه سر بریدن .
cards پنبه زنی
asbestos پنبه نسوز
bully پهلوان پنبه
card پنبه زنی
asbestos پنبه کوهی
cotton cake کنجاره پنبه دانه
comber ماشین پنبه زنی
corked چوب پنبه دار
cotton-waste آشغال و ضایعات پنبه
basic crops پنبه تنباکو و برنج
cotton gin ماشین پنبه پاک کن
pourpoint لحاف پنبه دار
cork oak درخت چوب پنبه کش
cotton-mills کارخانه ریسندگی پنبه ای
maco پنبه درجه یک مصری
bungs چوب پنبه بشکه
bunging چوب پنبه بشکه
bunged چوب پنبه بشکه
bung چوب پنبه بشکه
tampons پنبه یا کهنه قاعدگی
tampon پنبه یا کهنه قاعدگی
asbestine مانند پنبه نسوز
batting پنبه حلاجی شده
asbestos cement سیمان پنبه کوهی
asbestos cement سیمان پنبه نسوز
cork borer چوب پنبه سوراخ کن
kapok چوب پنبه سبک
gin پنبه را پاک کردن
cottonseed oil روغن پنبه دانه
gins پنبه را پاک کردن
mallow پنیرک پنبه ایرانی
stopper باچوب پنبه بستن
loggerhead نوعی افت پنبه
ginning پنبه پاک کنی
stoppers باچوب پنبه بستن
mountain cork یکجور پنبه کوهی
asbestos mica عایق پنبه نسوز و میکا
peasecod جلونیم تنه پنبه دار
phellogen لایه چوب پنبه ساز
cotton grade درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
subereous از چوب پنبه گرفته شده
seed wool پنبه خام یاپاک نکرده
the cork went off with apop چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
gin ماشین پنبه پاک کنی
angola yarn نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
gins ماشین پنبه پاک کنی
bundle بقچه کلاف پشم یا پنبه
to bung up با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
mildew کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
pourpoint لباس لایه داریا پنبه دار
cloop صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
he undid what i had done انچه من رشته بودم او پنبه کرد
corks بافت چوب پنبه درخت بلوط
To pay no heed . To be inattentive . پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
cork بافت چوب پنبه درخت بلوط
cellulose الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
absorption میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
suberin ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
to bung با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
pyroxilin یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
vegetable fiber الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
willow درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
snowsuit لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
waxing cork چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
kapok الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
gossypol رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
uncork چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorking چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorks چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
willows درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
uncorked چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
natural fiber الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
Milco میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
swabs پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
cotton-wool yarn نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
peascod غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
swab پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swob چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
distaff فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
kamptulicon یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
cloths پارچه
cloth پارچه
stuff پارچه
stuffs پارچه
solidungular یک پارچه سم
moir پارچه
three piece سه پارچه
manta پارچه
moire پارچه
stuffed پارچه
solid یک پارچه
fabric پارچه
fabrics پارچه
textile پارچه
monolithic یک پارچه
consolidated یک پارچه
textiles پارچه
solids یک پارچه
drafting [کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
consolidant یک پارچه کننده
piece part قطعه یک پارچه
cardigan پارچه ژاکت
cloth merchant پارچه فروش
garnish پارچه سفید
pole mast دیرک یک پارچه
solidifying یک پارچه شدن
solidifies یک پارچه شدن
solidified یک پارچه شدن
tuft ریشه پارچه
garnishes پارچه سفید
tufts ریشه پارچه
garnished پارچه سفید
solidify یک پارچه شدن
cilice پارچه مویی
right side of a cloth روی پارچه
bulk cargo بار یک پارچه
samite پارچه زری
bolt توپ پارچه
piled خواب پارچه
piled پارچه خزنما
bagging پارچه کیسهای
cardigans پارچه ژاکت
sailcloth پارچه شراعی
burlap پارچه کیسهای
bolted توپ پارچه
pile پارچه خزنما
ruche پارچه توری
pile خواب پارچه
canvas top پارچه کرباسی
ruching پارچه توری
sailcloth پارچه بادبانی
oilcloth پارچه مشمع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com