English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
lucarne پنجره عمودی خوابگاه
Other Matches
munting الت عمودی پنجره
munnion جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
mullion جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
cross-window [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
laced window [مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
title میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
picture window پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
double lancet [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
cascading windows چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
chambers خوابگاه
sleeping room خوابگاه
bedchamber خوابگاه
garde robe خوابگاه
chamber خوابگاه
bed chamber خوابگاه
cabin خوابگاه
bedroom خوابگاه
bedrooms خوابگاه
cabins خوابگاه
garderobe خوابگاه
cubicles خوابگاه
dorms خوابگاه
cubicle خوابگاه
doss خوابگاه
dorm خوابگاه
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
youth hostel خوابگاه جوانان
bunkhouse ساختمان خوابگاه
dormitory-suburb خوابگاه کارگران
excubitorium خوابگاه رومی
driver's dormitory خوابگاه رانندگان
berthing خوابگاه کشتی
boarding house خوابگاه و خوراک
boarding houses خوابگاه و خوراک
berth خوابگاه کشتی
berthed خوابگاه کشتی
accommodation for the night خوابگاه برای یک شب
berths خوابگاه کشتی
refugee hostel خوابگاه پناهندگان
sleeping carriage خوابگاه قطار
statem room خوابگاه افسران ناو
chambers اتاق خواب خوابگاه
chamber اتاق خواب خوابگاه
wagon lit اطاق ترن دارای خوابگاه
accommodation date تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
bunks حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
board and lodging خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
bunk حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
mafrash مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
erecting عمودی
upright عمودی
erects عمودی
othogonal عمودی
erected عمودی
erect عمودی
plumb line خط عمودی
plumb lines خط عمودی
straight عمودی
on end عمودی
straightest عمودی
straighter عمودی
perpendecular عمودی
vertical عمودی
lineal عمودی
right حق عمودی
perpendicular عمودی
righted حق عمودی
righting حق عمودی
angle socket سرپیچ عمودی
apeak عمودی قائم
apeak بحالت عمودی
lineal عمودی اجدادی
door-post [تیر عمودی در]
joint drain زهکش عمودی
hammer-post تیر عمودی
vertical recording ضبق عمودی
vertical mobility تحرک عمودی
booms ستون عمودی
booming ستون عمودی
boomed ستون عمودی
plumb شاقول عمودی
vertical scrolling چرخش عمودی
y axis محور عمودی
brise-soleil پرده عمودی
brise-soleil کرکره عمودی
whip stall حرکت عمودی
nosedives فرود عمودی
normal force تلاش عمودی
nosedive فرود عمودی
nosediving فرود عمودی
crown-post تیرک عمودی
riser سیم عمودی
verticality حالت عمودی
vertical synchronizing همزمانساز عمودی
profiling برش عمودی
erectness حالت عمودی
Y direction حرکت عمودی
nosedived فرود عمودی
boom ستون عمودی
tap root ریشه عمودی
stringer تراورس عمودی
vertical adjustment تنظیم عمودی
vertical antenna انتن عمودی
portraint orientation تمایل عمودی
plumbness حالت عمودی
perpendicularity حالت عمودی
perpendecular خط عمودی یا قائم
vertical axis محور عمودی
out of the perpendicular غیر عمودی
orthotropism رویش عمودی
aplomb حالت عمودی
orthogonality حالت عمودی
out of plumb غیر عمودی
cliffs صخره عمودی
cliff صخره عمودی
vertical عمودی [ریاضی]
profile برش عمودی
stringers تراورس عمودی
profiled برش عمودی
profiles برش عمودی
near vertical تقریبا عمودی
off plmb غیر عمودی
normal force نیروی عمودی
vertical equity برابرسازی عمودی
vertical combines ترکیب عمودی
linal descent وارث خط عمودی
vertical merger ادغام عمودی
vertical growth رشد عمودی
vertical interval فاصله عمودی
vertical integration ادغام عمودی
vertical force نیروی عمودی
orthogonal rotation چرخش عمودی
normal axis محور عمودی
vertical expansion گسترش عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
vertical justification تطابق عمودی
normal acceleration شتاب عمودی
vertical equity عدالت عمودی
profiling نیمرخ برش عمودی
Y coordinate مختصات بردار عمودی
y axis بردار عمودی گراف
anchor at short stay لنگر طولی عمودی
rudders مکان عمودی متحرک
vertical cliffs صخره های عمودی
taproot ریشه عمودی اصلی
hoop میله عمودی کروکه
profiles نیمرخ برش عمودی
plumb : راست بطور عمودی
rudder مکان عمودی متحرک
profile نیمرخ برش عمودی
upright تیرک عمودی دروازه
profiled نیمرخ برش عمودی
goalpost تیرک عمودی دروازه
stanchion میلههای عمودی ناو
stairwells پله کان عمودی
vertical application برنامه کاربردی عمودی
serrated vertical pulse ضربه عمودی دندانهای
door-jamb [تیر عمودی چارچوب در]
jambs تیر عمودی چارچوپ
jamb تیر عمودی چارچوپ
erectly بطور ایستاده یا عمودی
vertical stabilizer تیغه یا باله عمودی
goalposts تیرک عمودی دروازه
gules خطوط موازی عمودی
vertically adjustable قابلیت تنظیم عمودی
hoops میله عمودی کروکه
crown-strut [شمع پشتبند عمودی]
vertical tab جدول بندی عمودی
vrc بررسی افزایش عمودی
stairwell پله کان عمودی
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
profile برش عمودی تصویر جانبی
king-pendant [تیر عمودی در خرپای میانی]
orthotropic دارای محور اصلی عمودی
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
pitches چرخش عمودی وعرضی ناو
bulkhead دیواره عمودی روی قایق
bulkheads دیواره عمودی روی قایق
profiled برش عمودی تصویر جانبی
profiles برش عمودی تصویر جانبی
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
pitch چرخش عمودی وعرضی ناو
axis برای مختصات عمودی در گراف
stumps هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumping هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumped هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stump هر کدام از سه میله عمودی کریکت
sternpost تیر عمودی عقب کشتی
escoinson [گوشه تیر عمودی چارچوب]
profiling برش عمودی تصویر جانبی
slash pocket جیب عمودی درجهت درزلباس
chimney-jamb [تیر عمودی چارچوب دودکش]
flute [شیار عمودی روی ستون]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com