English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
grillwork پنجره مشبک سازی
Other Matches
grille پنجره مشبک
lattice windows پنجره مشبک
lattice window پنجره مشبک
lattic-window پنجره مشبک
grilles پنجره مشبک
Lantern ring رینگ مشبک یا پنجره ای
air-grating [پنجره مشبک برای عبور هوا]
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
netted veined دارای رگههای مشبک مشبک العروق
lattice suspension bridge پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
title میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
picture window پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
double lancet [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cascading windows چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
cribriform مشبک
retculate مشبک
gridded مشبک
honeycomb مشبک
honeycombs مشبک
grilled مشبک
latticed مشبک
retiform مشبک
cancellate مشبک
cancellated مشبک
meshy مشبک
netted مشبک
flowing <adj.> مشبک
reticular مشبک
honeycomb coil پیچک مشبک
lattice woung coil پیچک مشبک
hollow brick اجر مشبک
Geometrical مشبک کاری
perforated brick اجر مشبک
perforated cover plates صفحات مشبک
lattice tower برج مشبک
lattice tower دکل مشبک
lattice suspension bridge پل اویزشی مشبک
lattice mast دکل مشبک
lattice grider تیر مشبک
interlace مشبک کردن
interknit در هم مشبک کردن
pierced woodwork چوبکاری مشبک
bar screen ریچه مشبک
fretwork specialist مشبک کار
interweave مشبک کردن
checker chamber اطاقک مشبک
sleeve brick اجر مشبک
checker brick اجر مشبک
reticulate مشبک کردن
truss bridge پل با تیر مشبک
wire mesh اهنبندی مشبک
crate صندوق مشبک
crates صندوق مشبک
bar screen دریچه مشبک
trestle work پایههای مشبک
interweaves مشبک کردن
interweaving مشبک کردن
truss تیر مشبک
trussed تیر مشبک
trusses تیر مشبک
trussing تیر مشبک
air-bick سفال مشبک
lattice کار مشبک
lattice تیر مشبک
lattices کار مشبک
lattices تیر مشبک
shadow mask صفحه مشبک
interwove مشبک کردن
aperture mask صفحه مشبک
latticework چیز مشبک
meshwork کارهای مشبک
mesh iron اهن مشبک
Kentish tracery مشبک کاری کنتی
interlaced درهم بافته مشبک
luggage net باربند فلزی مشبک
chancelor جداره مشبک [کلیسا]
chancel-rail دیواره مشبک [کلیسا]
perforated metal basket سبد فلزی مشبک
net winged دارای بال مشبک
drop-tracery تزئینات مشبک کاری
reinforced grillage ارماتور مشبک فلزی
mesh reinforcement ارماتور مشبک فلزی
lattic-bridge تیر حمال مشبک
reticulum بافت همبند و مشبک
reticulate شبکه کردن مشبک
expanded metal ورق اهن مشبک
lattice girder تیر حمال مشبک
slotted casing لوله جدار مشبک
chancel-rail نرده مشبک [کلیسا]
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
caul نوعی روسری مشبک توری
wracks توری مشبک اشغال گیر
cellular metal floor raceway سیم روی کف مشبک اطاق
corner truss تیر مشبک کنج دار
wracked توری مشبک اشغال گیر
racks توری مشبک اشغال گیر
racked توری مشبک اشغال گیر
rack توری مشبک اشغال گیر
laced column ستون مشبک با بستهای چپ وراست
lattice analogy روش قیاس به تیر مشبک
gridiron خطوط یا میلههای فلزی مشبک
mesh شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshing شبکه تور مانند یا مشبک کردن
grillage زمینه و طرح مشبک توری و غیره
form-piece [تکه های سنگ در مشبک کاری]
meshes شبکه تور مانند یا مشبک کردن
lattic-moulding [ابزار بند مشبک یا توری مانند]
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
screen pipe لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
choir-rail [ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
platelet صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
winnock پنجره
inlier پنجره
window-sills لب پنجره
sashes پنجره
window-sill لب پنجره
sole plate کف پنجره
biforis دو پنجره
peeper پنجره
biforus دو پنجره
thirl پنجره
casement پنجره
sash پنجره
casements پنجره
window پنجره
cant bay window کج پنجره
Ipswich window پنجره بالکن
oculus پنجره گرد
aximez شکاف پنجره
oriel پنجره بالکن
shutter پنجره کرکرهای
windowpane جام پنجره
grilled پنجره دار
cathedrian wheel پنجره چرخی
fanlights پنجره بالای در
window leaf لنگه پنجره
windowing ایجاد پنجره
fire screen پنجره بخاری
fenestration پنجره بندی
skylights پنجره سقفی
jalousie پشت پنجره ای
fenestrate پنجره دار
fanlight پنجره بالای در
skylights پنجره طاق
ingo [تو رفتگی در و پنجره]
sash window پنجره کشویی
middle lintel in window کمرکش پنجره
biforate window پنجره دودر
ingoing [تو رفتگی در و پنجره]
French window پنجره لولادار
fender پنجره روکش
sash پنجره گلخانه
balanced window پنجره چرخان
windowsill طاقچه پنجره
skylights پنجره سقف
dead-light پنجره ثابت
sashes پنجره گذاردن
ajimez شکاف پنجره
shutters پنجره کرکرهای
glazing bar الت پنجره
open light پنجره واشو
sash windows پنجره کشویی
fenestral پنجره دار
clerestory پنجره بام
sashes پنجره گلخانه
shutters پشت پنجره
sash پنجره گذاردن
chicago window پنجره شیکاگویی
window-sill هرهی پنجره
fan light پنجره بالای در
rail وادارمیانی در و پنجره
windowpane شیشه پنجره
compss-window پنجره کنسولی
case window پنجره لولادار
case ment پنجره پوشش
double window پنجره دو جداره
case ment پنجره لولادار
sun blind پرده پنجره
window-pane جام پنجره
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com