Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English
Persian
bay window
پنجره پیش امده
bay windows
پنجره پیش امده
Search result with all words
dormer
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
dormers
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
bay window
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay windows
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bow window
پنجره پیش امده کمانی
bow windows
پنجره پیش امده کمانی
Other Matches
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
title
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
picture window
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
double lancet
[پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cascading windows
چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
incoming
امده
who came?
که امده
gibbous
بر امده
ridgy
بر امده
fordone
از پا در امده
who came?
کی امده
saleintiant
بیرون امده
impassionate
به جنبش امده
left over
زیاد امده
jutting
پیش امده
worked up
ازکار در امده
unbred
بدببار امده
leavened bread
نان ور امده
landed
فرود امده
new come
تازه امده
worker
ازکار در امده
red hot
تاب امده
red-hot
تاب امده
overdue
دیر امده
saleint
بیرون امده
overshot
پیش امده
protrudent
جلو امده
jamb
تیربیرون امده
protrusive
جلو امده
getting
بدست امده
gets
بدست امده
get
بدست امده
aggregate
جمع امده
protrusile
جلو امده
protractive
جلو امده
underhung
پیش امده
exserted
پیش امده
aggregates
جمع امده
prognathous
پیش امده
jambs
تیربیرون امده
projective
جلو امده
peregrin or rine
از خارجه امده
enthetic
ازبیرون امده
exopathic
ازبیرون امده
exserted
بیرون امده
in-
:رسیده امده
in
:رسیده امده
prognathic
پیش امده
unhandy
مشکل بدست امده
inchoate
تازه بوجود امده
cantilever
تیر پیش امده
projecting jaw
ارواره پیش امده
born in the purple
در نازونعمت بدنیا امده
ecstatically
بوجد امده نشئهای
ecstatic
بوجد امده نشئهای
you might have come
باید امده باشید
peregrine
ازخارجه امده مسافر
take steps
اقدامات بعمل امده
neoteric
تازه بدنیا امده
petiolar
از برگدم بیرون امده
twinborn
دوقلو بدنیا امده
apogean
از زمین بالا امده
self born
از خود بوجود امده
beetle brow
پیشانی پیش امده
to t. to account
زیر account امده است
extrusive
اخراج کننده بیرون امده
hardly earned money
پول سخت بدست امده
bucktooth
دندان گراز یا پیش امده
instances have occurred that
مواردی پیش امده است
to run short
زیر short امده است
air landed
فرود امده از راه هوا
ramus
قسمت بر امده واطاله یافته
weather worn
تحت تاثیر هوا در امده
lugged
هر عضو جلو امده چیزی
lugs
هر عضو جلو امده چیزی
lugging
هر عضو جلو امده چیزی
lug
هر عضو جلو امده چیزی
visors
لبه پیش امده کلاه
vizor
لبه پیش امده کلاه
visor
لبه پیش امده کلاه
rimrock
لبه بر امده صخره مزبور
prognathic
دارای ارواره پیش امده
flanges
لبه بیرون امده چرخ
prognathous
دارای ارواره پیش امده
flange
لبه بیرون امده چرخ
his stomach sticks out
شکمش پیش امده است
venose
دارای رگهای متعددوبر امده
oversailing of facade
قسمت برجسته یا پیش امده بنا
ventricous
بادکرده دارای شکم پیش امده
ill gotten
با وسایل غیر مشروع بدست امده
biologic
بدست امده اززیست شناسی عملی
nook
قطعه زمین پیش امده برامدگی
the bird took its perch
مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
kid glove
ازلای زرق وبرق بیرون امده
forestage
قسمت جلو امده صحنه نمایش
whyŠthere is the answer
شرط در امده تقریبا معنی میدهد
round shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
post edit
ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
lyophil
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
round-shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
industrial wealth
مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
lyophiled
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
ribby
دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
it is of doubtful proveance
معلوم نیست اصلا از کجا امده است
grilse
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
straight arm
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
rimrock
صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
officinal names of drugs
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
prize courts
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
yardage
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
catches
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
odontolite
دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
matriculated students
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
soever
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
pandects
خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
apomict
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
escarpment
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
ventriloquism
سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
escarpments
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
lobe
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampire
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobes
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampires
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
microsoft word
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
margin productivity
نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
sash
پنجره
casement
پنجره
biforis
دو پنجره
winnock
پنجره
sashes
پنجره
sole plate
کف پنجره
cant bay window
کج پنجره
inlier
پنجره
window
پنجره
window-sills
لب پنجره
peeper
پنجره
window-sill
لب پنجره
thirl
پنجره
biforus
دو پنجره
casements
پنجره
open light
پنجره واشو
middle lintel in window
کمرکش پنجره
oculus
پنجره گرد
two light frame
پنجره دوچشمه
window pane
جام پنجره
rear window
پنجره عقب
pivoting window
پنجره محوری
pivoting window
پنجره گردان
persian blinds
پنجره کرکرهای
air grate
پنجره هواکش
active window
پنجره فعال
oriel
پنجره بالکن
balance window
پنجره چرخان
sky light
پنجره شیروانی
continuous window
پنجره سراسری
cross bar of window
الت پنجره
text window
پنجره متن
dormer window
پنجره شیروانی
glazing bar
الت پنجره
three panes window
پنجره سه لنگه
three panes window
پنجره سه چشمه
fenestral
پنجره دار
fire screen
پنجره بخاری
fenestration
پنجره بندی
inactive window
پنجره غیرفعال
clerestory
پنجره بام
smith and founder
یراق در و پنجره
case ment
پنجره پوشش
blind window
پنجره نما
two light frame
پنجره دو قلو
lantern light
پنجره فانوسی
stormproof window
پنجره ضد طوفان
case ment
پنجره لولادار
case window
پنجره لولادار
internal window sill
کف پنجره داخلی
sun blind
پرده پنجره
fenestrate
پنجره دار
vent wing
پنجره گردان
biforate window
پنجره دودر
cathedrian wheel
پنجره چرخی
chicago window
پنجره شیکاگویی
sashes
پنجره گذاردن
sashes
پنجره گلخانه
sash
پنجره گذاردن
sash
پنجره گلخانه
compss-window
پنجره کنسولی
balanced window
پنجره چرخان
aximez
شکاف پنجره
shutters
پنجره کرکرهای
shutters
پشت پنجره
shutter
پنجره کرکرهای
shutter
پشت پنجره
lattice window
پنجره مشبک
fender
پنجره روکش
lantern-light
پنجره فانوسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com