Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
rose window
پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
Other Matches
fiddle head
ارایش طوماری بردماغه کشتی بشکل سرویولون
grangerism
ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
crow steps
لاریز:برجستگی هایی که بشکل پله یاکنگره درسرازیریهای شیروانی م
radialized
دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
lanoloin
چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
rag bolt
میخ پیچی که میله ان خارهایابرامدگی هایی دارد
Do you mind if I close the window?
اشکالی دارد اگر پنجره را ببندم؟
link
لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد
foxtail
یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
My desk is by the window.
میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
Do you mind if I open the window?
اشکالی دارد اگر پنجره را باز کنم؟
bear's foot
نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
edge
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
sequence
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
edges
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
sequences
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
My Computer
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
duct
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
InBox
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
title
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
lisping
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisps
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisped
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
picture window
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
double lancet
[پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
horizontal
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cascading windows
چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
windowing
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
cubes
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cube
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
arrangements
ارایش
head-dresses
ارایش سر
headdress
ارایش سر
mounting
ارایش
embellishments
ارایش
inflorescence
ارایش
grooming
ارایش
headdresses
ارایش سر
finery
ارایش
embellishment
ارایش
garnishment
ارایش
composition
ارایش
layout
ارایش
fleuron
ارایش گل
habiliment
ارایش
layouts
ارایش
head piece
ارایش
head tire
ارایش مو
inornate
بی ارایش
isotatic
تک ارایش
flower piece
ارایش گل
formation
ارایش
mustered
ارایش صف
ornamentation
ارایش
toiletry
ارایش
parergon
ارایش
decor
ارایش
musters
ارایش صف
atactic
بی ارایش
scissoring
ارایش
attire
ارایش
arrangment
ارایش
arramgement
ارایش
mustering
ارایش صف
dressing
ارایش
dressings
ارایش
syndiotactic
هم ارایش
attack pattern
ارایش تک
muster
ارایش صف
adorning
ارایش
arrangement
ارایش
make up
ارایش
mountings
ارایش
toilet
ارایش
toilets
ارایش
coiffure
ارایش مو
toilette
ارایش
hairdressing
ارایش مو
compositions
ارایش
coiffures
ارایش مو
deploying
ارایش گرفتن
deploy
ارایش گرفتن
preparation
تهیه و ارایش
randomization
ارایش تصادفی
embellishing
ارایش کردن
deploys
ارایش گرفتن
configurations
ارایش فضایی
embellishes
ارایش کردن
electron configuration
ارایش الکترونی
embellished
ارایش کردن
floridly
با ارایش زیاد
disembellish
بی ارایش کردن
manicure
ارایش کردن
plume
ارایش دادن
manicuring
ارایش کردن
diamond formation
ارایش لوزی
spadix
ارایش غلاقی
rearrangment
باز ارایش
manicured
ارایش کردن
stack the defence
ارایش دفاعی
configuration
ارایش فضایی
manicures
ارایش کردن
plumes
ارایش دادن
embellish
ارایش کردن
clipboard
تخته ارایش
isotactic polymer
بسپار تک ارایش
to set off
ارایش دادن
panicle
ارایش خوشهای
panicle
ارایش افشان
headdresses
پوشاک سر ارایش مو
umbel
ارایش چتری
headdress
پوشاک سر ارایش مو
ornamentally
برای ارایش
head-dresses
پوشاک سر ارایش مو
dressing tables
میز ارایش
dressing table
میز ارایش
verticillation
ارایش حلقوی
dresser
میز ارایش
arrays
ارایش ارایه
mass formation
ارایش توده
array
ارایش ارایه
preparations
تهیه و ارایش
purfle
ارایش دادن
pin money
هزینه ارایش زن
clipboards
تخته ارایش
formation
ارایش جنگی
syndiotactic polymer
بسپار هم ارایش
fluting
ارایش شیاری
tactical formation
ارایش تاکتیکی
dressers
میز ارایش
fronton
ارایش سنتوری
polychasium
ارایش خوشهای
military posture
ارایش نظامی
phyllotaxy
ارایش برگی
phyllotaxis
ارایش برگی
head dress
لچک ارایش سر یا مو
attire
ارایش کردن
lard vt
ارایش دادن
garnish
ارایش دادن
cosmetic
فن ارایش وتزئین
basketlike arrangemment
ارایش سبدی
wedge formation
ارایش مثلث
atomic configuration
ارایش اتمی
atactic polymer
بسپار بی ارایش
arborization
ارایش درختی
deeorative
ارایش بخش
anthotaxy
گفتار در ارایش گل
ament
ارایش نگینی
cosmetic
وسیله ارایش
cosmetology
ارایش زنانه
decorating
ارایش دادن
cosmetics
وسیله ارایش
ornament
اراستن ارایش
cosmetics
فن ارایش وتزئین
combat formation
ارایش رزمی
clip art
هنر ارایش
cinqfoil
ارایش پنجهای
decorate
ارایش دادن
decorates
ارایش دادن
decoration
ارایش تزیین
decoration
ارایش کردن
decorations
ارایش تزیین
deployment
ارایش قشون
garnished
ارایش دادن
beautifies
ارایش دادن
beautify
ارایش دادن
garnishes
ارایش دادن
beautifying
ارایش دادن
figs
ارایش صف ارایی
decorations
ارایش کردن
fig
ارایش صف ارایی
decker
ارایش دهنده
beautified
ارایش دادن
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
chimney piece
ارایش روی بخاری
polish
ارایش مبادی ادابی
pediment
ارایش سنتوری پایه
rank order method
روش ارایش رتبهای
consolidation of position
تکمیل ارایش مواضع
compositions
ارایش یکان سازمان
composition
ارایش یکان سازمان
organized
ارایش داده شده
polishes
ارایش مبادی ادابی
mass formation
ارایش هجومی انبوه
pediments
ارایش سنتوری پایه
purfle
ارایش حاشیه دوزی
quatrefoil
ارایش چهار پردهای
patera
ارایش قاب وار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com