Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
five fundamental economic questions
پنج سوال اساسی اقتصادی : چه چیز تولید شود
Other Matches
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
dynamic condition
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
e c e
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
physiocratic system
روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
communism
کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
ground state
نیروی اساسی حالت اساسی
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic liberalism
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
european unclear a energy agency
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
economic imperialism
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
quarterly journal of economics
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
autarky
خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
questioned
سوال
question
سوال
inquiries
سوال
inquiry
سوال
questions
سوال
quaere
سوال
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
questionable
قابل سوال
questioners
سوال کننده
questioner
سوال کننده
leading question
سوال تلقینی
question mark
علامت سوال
floorer
سوال مشکل
leading questions
سوال تلقینی
question marks
علامت سوال
unasked
سوال نشده
essay question
سوال انشایی
answers
پاسخ به یک سوال
queries
پرس و جو سوال
query
پرس و جو سوال
querying
پرس و جو سوال
answering
پاسخ به یک سوال
queried
پرس و جو سوال
answered
پاسخ به یک سوال
answer
پاسخ به یک سوال
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
heckle
سوال پیچ کردن
heckles
سوال پیچ کردن
heckling
سوال پیچ کردن
heckled
سوال پیچ کردن
raise a question
مطرح کردن سوال
questionable results
نتایج سوال برانگیز
questionable
سوال برانگیز مشکوک
stichomythia
سوال وجواب در نفری
to overwhelm with questions
سوال پیچ کردن
pose a question
سوال مطرح کردن
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
to pelt somebody with questions
کسی را سوال پیچ کردن
appose
مورد سوال واقع شدن
catechism
کتاب سوال وجواب دینی
catechisms
کتاب سوال وجواب دینی
on faith
<idiom>
بدون هیچ سوال یا اثباتی
to p any one with question
کسی را سوال پیچ کردن
pose
سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
posed
سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
posing
سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
poses
سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
litanies
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
litany
مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
do
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
organic
اساسی
cardinals
اساسی
cardinal
اساسی
unsubstantial
بی اساسی
fundametal
اساسی
fundamental
اساسی
hypostatic
اساسی
basilar
اساسی
capital
اساسی
ground
اساسی
meatier
اساسی
key projects
اساسی
constitutional
اساسی
substantial
اساسی
meaty
اساسی
major
<adj.>
اساسی
essential
<adj.>
اساسی
basics
اساسی
pivotal
اساسی
quintessential
<adj.>
اساسی
earthshaking
اساسی
substantive
[essential]
<adj.>
اساسی
vital
<adj.>
اساسی
meatiest
اساسی
radicals
اساسی
rudimental
اساسی
Hon
اساسی
groundlessness
بی اساسی
functional
اساسی
material
اساسی
materials
اساسی
net
اساسی
nets
اساسی
nett
اساسی
radical
اساسی
essentials
اساسی
basic
اساسی
basal
اساسی
essential
اساسی
On what basis (ground)
بر چه اساسی ؟
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
basic variable
متغیر اساسی
strategic variables
متغیرهای اساسی
rationale
علت اساسی
basic
مقدماتی اساسی
to let the saw dust out of
پوچی یا بی اساسی
basic surplus
مازاد اساسی
purview
مواد اساسی
basic deficit
کسری اساسی
basic
اساسی مقدماتی
spine wall
دیوار اساسی
reformation
اصلاح اساسی
base repair
تعمیر اساسی
substantiality
حالت اساسی
basic linkage
پیوند اساسی
constitutional law
حقوق اساسی
fundamental rules
قواعدیاقوانین اساسی
constitutions
قانون اساسی
functional distribution
توزیع اساسی
constitution
قانون اساسی
over haul
تعمیر اساسی
radicals
ریشگی اساسی
brass tacks
مسایل اساسی
radicals
طرفداراصلاحات اساسی
rite
فرمان اساسی
radical
ریشگی اساسی
unsubstantiality
بی اساسی بی اهمیتی
radical
طرفداراصلاحات اساسی
vital
واجب اساسی
ground plan
طرح اساسی
ground plans
طرح اساسی
essential oil
روغن اساسی
basics
مقدماتی اساسی
volatile oil
روغن اساسی
basically
بطور اساسی
constitutional low
قانون اساسی
basics
اساسی مقدماتی
revolutionises
تغییرات اساسی دادن
revolutionized
تغییرات اساسی دادن
field theory
نظریه اساسی میدان
punch-lines
جمله اساسی واصلی
nonbasic variable
متغیر غیر اساسی
nonessential goods
کالاهای غیر اساسی
myosin
پروتئین اساسی عضله
revolutionize
تغییرات اساسی دادن
bill of rights
قانون اساسی امریکا
organic
اندام دار اساسی
fundamental
اصولی مقدماتی اساسی
revolutionizes
تغییرات اساسی دادن
revolutionizing
تغییرات اساسی دادن
primordial
عنصر نخستین اساسی
punch line
جمله اساسی واصلی
revolutionising
تغییرات اساسی دادن
punch-line
جمله اساسی واصلی
revolutionised
تغییرات اساسی دادن
essential fatty acids
اسیدهای چرب اساسی
supplementalary constitution law
متمم قانون اساسی
A fundamental (slight) difference.
اختلاف اساسی ( جزئی )
constitution
مشروطیت قانون اساسی
constitutions
مشروطیت قانون اساسی
constitutional
مطابق قانون اساسی
Fundamental ( radical) changes.
تغییرات اساسی وعمده
conditions of sale
شرایط اساسی معامله
unconstitutionality
مغایرت با قانون اساسی
radicals
طرفدار اصلاحات اساسی
constitutionality
مطابقت با قانون اساسی
radical
طرفدار اصلاحات اساسی
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
queries
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com