English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 76 (9 milliseconds)
English Persian
quintet پنج نفری
quintets پنج نفری
quintette پنج نفری
Search result with all words
dialogue مکالمهء دو نفری
dialogues مکالمهء دو نفری
quintet قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
centuries عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
century عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
threesome سه نفری
threesome بازی سه نفری
threesomes سه نفری
threesomes بازی سه نفری
trio سه نفری سه تایی
trios سه نفری سه تایی
strength قدرت رزمی استعداد نفری
strengths قدرت رزمی استعداد نفری
tandem درشکه دو نفری
tandems درشکه دو نفری
counsel مشاوره دو نفری مشورت
counseled مشاوره دو نفری مشورت
counselled مشاوره دو نفری مشورت
counselling مشاوره دو نفری مشورت
counsels مشاوره دو نفری مشورت
quadrille نوعی بازی ورق چهار نفری
quadrilles نوعی بازی ورق چهار نفری
parley گفتگوی دو نفری
parleyed گفتگوی دو نفری
parleying گفتگوی دو نفری
parleys گفتگوی دو نفری
single تنها یک نفری
madrigal سرود عاشقانه چند نفری
madrigals سرود عاشقانه چند نفری
monologue تک سخنگویی صحبت یک نفری
monologues تک سخنگویی صحبت یک نفری
triumvirate سه نفری
triumvirates سه نفری
foursome بازی گلف چهار نفری
foursomes بازی گلف چهار نفری
squad گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
squads گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
string quartet ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartets ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
adagio رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
decurion رئیس دسته ده نفری
delire a quatre هذیان چهار نفری
disciplinary control board کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
duopoly انحصار دو نفری
duumvir شریک رتبه حکومت دو نفری
duumvirate حکومت دو نفری
folie a deux جنون دو نفری
heptarchy حکومت هفت نفری
manspace جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
monolog تک سخنگویی صحبت یک نفری
morrice نوعی رقص شش نفری
morris نوعی رقص شش نفری
octet دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
omber نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
ombre نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
percapita نفری
percapita بقرار هر نفری هر راس
petit jury هیئت منصفه دوازده نفری
pleiad دسته هفت نفری
quadrumvir انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quintette قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
rigadoon رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
rigaudon رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
roomette اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
septet دسته هفت نفری
septette دسته هفت نفری هفتگانه
stichomythia سوال وجواب در نفری
tarantella رقص تند دو نفری ایتالیایی
tetrarchy یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
triumvier سه نفری
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
all but a few همه به غیر از چند تایی [چند نفری]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com