Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (35 milliseconds)
English
Persian
concealment
پنهان کردن پوشاندن
Search result with all words
camouflage
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
Other Matches
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
shadowing
پنهان کردن
shadows
پنهان کردن
cloaks
پنهان کردن
cloaking
پنهان کردن
sweep under the rug
<idiom>
پنهان کردن
cloaked
پنهان کردن
cloak
پنهان کردن
hides
پنهان کردن
encrypt
پنهان کردن
dissimulate
پنهان کردن
covers
پنهان کردن
coverings
پنهان کردن
cover
پنهان کردن
dissimulated
پنهان کردن
dissimulates
پنهان کردن
dissimulating
پنهان کردن
lay low
<idiom>
پنهان کردن
shadow
پنهان کردن
eloign
پنهان کردن
shadowed
پنهان کردن
conceals
پنهان کردن
disguise
پنهان کردن
disguised
پنهان کردن
conceal
پنهان کردن
masks
پنهان کردن
closeted
پنهان کردن
disguises
پنهان کردن
disguising
پنهان کردن
caches
پنهان کردن
closet
پنهان کردن
closeting
پنهان کردن
mask
پنهان کردن
secreting
پنهان کردن
cache
پنهان کردن
closets
پنهان کردن
secrete
پنهان کردن
secreted
پنهان کردن
secretes
پنهان کردن
hide
پنهان کردن
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
inconcealable
غیرقابل پنهان کردن
veils
مستوریا پنهان کردن
pockets
درجیب پنهان کردن
pocket
درجیب پنهان کردن
veil
مستوریا پنهان کردن
occult
از نظر پنهان کردن
embed
درزمین پنهان کردن
embeds
درزمین پنهان کردن
hickok belt
مخفی شدن پنهان کردن
camouflage
پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
پنهان کردن وسایل جنگی
mask
ماسک زدن پنهان کردن
camouflages
پنهان کردن وسایل جنگی
to ballot for
بارای پنهان انتخاب کردن
camouflaging
پنهان کردن وسایل جنگی
masks
ماسک زدن پنهان کردن
software encryption
پنهان کردن نرم افزاری
becloud
زیر ابر پنهان کردن
camouflages
مخفی کردن پوشاندن
sheathe
غلافدار کردن پوشاندن
camouflaged
مخفی کردن پوشاندن
camouflaging
مخفی کردن پوشاندن
camouflage
مخفی کردن پوشاندن
immerse
زیر اب کردن پوشاندن
immersing
زیر اب کردن پوشاندن
immerses
زیر اب کردن پوشاندن
immersed
زیر اب کردن پوشاندن
sheathed
غلافدار کردن پوشاندن
sheathes
غلافدار کردن پوشاندن
suffuse
پوشاندن اشباع کردن
suffused
پوشاندن اشباع کردن
suffuses
پوشاندن اشباع کردن
suffusing
پوشاندن اشباع کردن
sheaths
غلافدار کردن پوشاندن
fan
پوشاندن پوشش کردن
coatings
پوشاندن روکش کردن
coats
پوشاندن روکش کردن
fanning
پوشاندن پوشش کردن
fans
پوشاندن پوشش کردن
fanned
پوشاندن پوشش کردن
sheath
غلافدار کردن پوشاندن
coated
پوشاندن روکش کردن
coat
پوشاندن روکش کردن
wrap
لفافه دار کردن پنهان کردن
wraps
لفافه دار کردن پنهان کردن
to go underground
خود را پنهان کردن
[از اولیاء امور]
to go into hiding
خود را پنهان کردن
[از اولیاء امور]
gloss over
<idiom>
پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
able
لباس پوشاندن قوی کردن
papered
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
becloud
با ابر پوشاندن تاریک کردن
papers
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
liquors
با روغن پوشاندن چرب کردن
crown
تاج گذاری کردن پوشاندن
crowns
تاج گذاری کردن پوشاندن
liquor
با روغن پوشاندن چرب کردن
tinplate
با قلع پوشاندن حلبی کردن
abler
لباس پوشاندن قوی کردن
ablest
لباس پوشاندن قوی کردن
papering
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
carbonize
باذغال پوشاندن یاترکیب کردن
paper
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
cache
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache memory
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
caches
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
inundating
زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundate
زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
mat
بوریا پوش کردن باحصیر پوشاندن
armor plate
زره دار کردن پوشاندن بازره
inundated
زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
mats
بوریا پوش کردن باحصیر پوشاندن
inundates
زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
souse
بطور کامل پوشاندن حمله کردن
conceal
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceals
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
dissembling
تدلیس کردن پنهان کردن
to keep back
دفع کردن پنهان کردن
dissemble
تدلیس کردن پنهان کردن
dissembled
تدلیس کردن پنهان کردن
encryption
رمزدار کردن پنهان کردن
dissembles
تدلیس کردن پنهان کردن
secreted
تراوش کردن پنهان کردن
secrete
تراوش کردن پنهان کردن
secretes
تراوش کردن پنهان کردن
secreting
تراوش کردن پنهان کردن
overwatch
مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
scratchpad
حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند.
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
incrust
با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
bedim
با ابر پوشاندن ابری یا مانند ابر کردن
perdue
پنهان
occult
پنهان
perdu
پنهان
hugger mugger
پنهان
perdu or due
پنهان
benined the curtain
پنهان
hidden line
خط پنهان
latent
پنهان
backdoor
پنهان
ram cache
RA پنهان
abstruse
پنهان
jackes
پنهان
cryptic
پنهان
veiled
پنهان
cryptical
پنهان
cryptically
پنهان
delitescent
پنهان
burrows
پنهان شدن
booby-trapping
پنهان تله
hidden codes
کدهای پنهان
absconds
پنهان شدن
hickok belt
پنهان شدن
concealable
پنهان کردنی
crypianalysis
پنهان کاری
to lie hid
پنهان ماندن
hide
پنهان شدن
surreptitious
پنهان محرمانه
booby-trap
پنهان تله
to be in hiding
پنهان ماندن
booby trap
پنهان تله
hidden file
فایل پنهان
burrowing
پنهان شدن
burrowed
پنهان شدن
burrow
پنهان شدن
booby-traps
پنهان تله
by end
قصد پنهان
to keep dark
پنهان ماندن
disguised unemployment
بیکاری پنهان
disguised underemployment
کم کاری پنهان
memory cache
حافظه پنهان
cryptography
پنهان شناسی
insconce
پنهان شدن
hides
پنهان شدن
under cover
<idiom>
پنهان شدن
absconding
پنهان شدن
furtive
پنهان نهانی
fudged
پنهان شدن
latescent
پنهان شونده
hidden inflation
تورم پنهان
concealed
پنهان شده
fudges
پنهان شدن
hidden line removal
حذف خط پنهان
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
Just between you and me. . .
از شما چه پنهان …
hidden objects
اشیاء پنهان
codes
رمزهای پنهان
secretion
پنهان سازی
hidden surface
سطح پنهان
hideousness
پنهان بودن
hidden unemployment
بیکاری پنهان
i hid my self
را پنهان کردم
absconded
پنهان شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com