English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
flat پنچری طایر عکس ساده و یکدست
flattest پنچری طایر عکس ساده و یکدست
Other Matches
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
wheel چرخ طایر
wheels چرخ طایر
altair نسر طایر
wheeling چرخ طایر
blow out پنچری منفجر شدن
break down شکست فروریختگی پنچری
cygnus طایر صلیب شمالی
cygni طایر صلیب شمالی
flattest درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
flat درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
I've a flat tyre. یک طایر اتومبیلم پنچر شده است.
Can you mend this puncture? آیا میتوانید این پنچری تایر را تعمیر کنید؟
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
pursang یکدست
sets یکدست
flat یکدست
set یکدست
setting up یکدست
flattest یکدست
game and game یکدست ویکدست
solid color رنگ یکدست
emeraldgreen سبز یکدست
homogeneous area منطقه یکدست
solid-shade dyeing یکدست و همرنگ
unmixede یکدست خالص
snow white سفید یکدست
lampblack سیاه یکدست
uniform sand ماسه یکدست
suit یکدست لباس پیروان
denture یکدست دندان مصنوعی
level colour رنگ یکدست یا یکنواخت
slickest یکدست کردن جذاب
solid sodding پوشش یکدست چمنی
rib rifling خان کشی یکدست
slick یکدست کردن جذاب
suited یکدست لباس پیروان
suits یکدست لباس پیروان
self coloured دارای رنگ یکدست
service یکدست فروف اثاثه
serviced یکدست فروف اثاثه
White regular teeth . دندانهای سفید ومرتب ( یکدست )
pack بسته کردن یکدست ورق بازی
packs بسته کردن یکدست ورق بازی
fount یکدست حروف هم شکل وهم اندازه
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
scarlet [زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
silhouette نیمرخ هر چیزی برنگ سیاه یا برنگ یکدست
simplex ساده
idiot ساده
cleanest ساده
idiots ساده
naive ساده
clean ساده
cleaned ساده
cleans ساده
taffetized ساده
unaadorned ساده
naif ساده
simpler ساده دل
unmeaning ساده
sheepish ساده دل
sheepishly ساده دل
bald ساده
balder ساده
baldest ساده
baldly ساده
clodhopper ساده
artless ساده
freestanding ساده
incomposite ساده
unsophisticated ساده
simple hearted ساده دل
homespun ساده
unassuming ساده
frugal ساده
untutored ساده
simplistic ساده
plain hearted ساده دل
downright ساده
inexpensive ساده
positive ساده
incomplex ساده
clodhoppers ساده
innocent <adj.> ساده دل
seemly <adj.> ساده دل
good-humored ساده دل
unaffected ساده
slickest ساده
conversable <adj.> ساده دل
slick ساده
fraudless ساده
free spoken ساده گو
simple-hearted <adj.> ساده دل
fructose ساده
simple minded ساده دل
simpler ساده
fanciless ساده
semplice ساده
simplest ساده
simplest ساده دل
simple ساده دل
simple ساده
explicit ساده
daff ساده دل
charmless ساده
simpleminded ساده دل
plainer ساده
plainest ساده
plains ساده
plain ساده
unceremonious ساده
expansive <adj.> ساده دل
unceremoniously ساده
underhand service سرویس ساده
ingenue دختر ساده
sketch طرح ساده
penny whistles نی لبک ساده
navvies کارگر ساده
two time دو حرکت ساده
king post truss خرپای ساده
simple eye چشم ساده
sketch نقشه ساده
sketched طرح ساده
sketched نقشه ساده
navvy کارگر ساده
simpletons ساده لوح
simpleton ساده لوح
free spokenness ساده گویی
sketches نقشه ساده
lamblkin ساده لوح
lamblike ساده لوح
simple distillation تقطیر ساده
flat rate نرخ ساده
sketches طرح ساده
penny whistle نی لبک ساده
credulousness ساده لوحی
sot ساده لوح
credulity ساده لوحی
simplified ساده شده
clean collection وصولی ساده
clean bill of lading بارنامه ساده
clean bill برات ساده
cats paw ساده لوح
simplifcation ساده سازی
book keeping by single e. دفترداری ساده
booby ساده لوح
simple interest سود ساده
gobemouche ساده لوح
basic circuit مدار ساده
gullibility ساده لوحی
smpleton ساده لوح
single entry حسابداری ساده
single bond پیوند ساده
gowk ساده لوح
simple correlation همبستگی ساده
lambs ادم ساده
lamb ادم ساده
frugal food خوراک ساده
infrugal غیر ساده
nincompoop ساده لوح
nincompoops ساده لوح
in plain english به انگلیسی ساده
simple fraction کسر ساده
simple magnet مغناطیس ساده
soft eye چشمی ساده
empirical formula فرمول ساده
dupable ساده لوح
simple mean میانگین ساده
simplistic ساده طبع
gaby ساده لوح
simple minded ساده لوح
galah ساده لوح
simplex transmission مخابره ساده
simplifier ساده کننده
simplifying ساده سازی
take it easy <idiom> ساده بگیر
oafs ساده لوح
oaf ساده لوح
soft headed ساده لوح
simple-minded ساده لوح
noddy ساده لوح
primary cell پیل ساده
simpleminded ساده لوح
liquidation ساده سازی
plain design طرح کف ساده
simple truss خرپای ساده
plain weave بافت ساده
plain rib تیغه ساده
plain paper کاغذ ساده
simplifications ساده سازی
simplification ساده سازی
plain-clothes ساده پوش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com