English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
antaeus پهلوان غول اسای لیبی که پسر زمین بود
Other Matches
libyan اهل لیبی
Libya کشور لیبی
libyan ساکن لیبی
giantlike پهلوان وش
heroically زن پهلوان
pancratist پهلوان
athletes پهلوان
athlete پهلوان
championed پهلوان
champion پهلوان
championing پهلوان
championess زن پهلوان
champions پهلوان
kemp پهلوان
cock of the walk پهلوان میدان
pot valiant پیاله پهلوان
paper tiger پهلوان پنبه
punchinello پهلوان کچل
paladin پهلوان افسانه یی
bravado پهلوان پنبه
bullied پهلوان پنبه
punch پهلوان کچل
heroes پهلوان داستان
bullies پهلوان پنبه
punches پهلوان کچل
bully پهلوان پنبه
hero پهلوان داستان
punched پهلوان کچل
paper tigers پهلوان پنبه
samsonian پهلوان وار
bullying پهلوان پنبه
punchinello نمایش پهلوان کچل
giantess زن پهلوان یاقوی هیکل
siegfried پهلوان افسانهای المان
gladiators پهلوان از جان گذشته
gladiator پهلوان از جان گذشته
hermitically پهلوان شخص بلند همت
bottle holder نوکر یا ملازم پهلوان مشت زن
heraclidae اولادهرکول پهلوان نامی یونان
hercules پهلوان نامی اساطیریونان و روم
heroize خود را پهلوان وانمود کردن قهرمان وپهلوان وانمودکردن
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
soiling زمین
grazes زمین
ground surface کف زمین
terrain زمین
soil زمین
acre زمین
norland زمین
floors کف زمین
earth زمین
grass roots کف زمین
floor کف زمین
floored کف زمین
soils زمین
aerospace جو زمین
graze زمین
grazed زمین
cinder tracks زمین دو
cinder track زمین دو
earths زمین
lackland بی زمین
land n زمین
ground : زمین
this earthly round زمین
land زمین
domain زمین
geodetically زمین
earthing زمین
ground کف زمین
rooter زمین کن
ground زمین
domains زمین
fields زمین
ground line خط زمین
field زمین
extra terrestrial زمین
fielded زمین
globe زمین
ground [British] [floor] کف زمین
tellus زمین
real estate زمین
acres زمین
globes زمین
floor کف زمین
rootle زمین راباپوزکندن
nutation اهتزاز زمین
mool زمین خشک
route به زمین نشاندن
routes به زمین نشاندن
neutral earth زمین خنثی
crust پوسته زمین
rear court انتهای زمین
crusts پوسته زمین
natural ground زمین طبیعی
shells قشر زمین
shelling قشر زمین
shell قشر زمین
floors محدوده زمین
oblique compartment زمین مورب
territories زمین ملک
mixed graze توام زمین
rolling country زمین پوشیده
geology زمین شناسی
marsh land زمین ماندابی
marchland زمین مرزی
savanna زمین هموار
science of geology زمین شناسی
scrub land زمین بایر
plants در زمین قراردادن
lowland زمین پست
panhandle زمین باریکه
panhandled زمین باریکه
panhandles زمین باریکه
mid court وسط زمین
measuring rod گز زمین پیمایی
salle d'armes زمین شمشیربازی
mallet field زمین چوگان
end زمین حریف
ended زمین حریف
ends زمین حریف
measurement ofland زمین پیمایی
sandy soil زمین ماسهای
saturated ground زمین سیراب
panhandling زمین باریکه
low land پستی زمین
rammer زمین کوب
terrain زمین ناحیه
uplands زمین بلند
terrestrial زمین خاکی
plat تکه زمین
uplands زمین کوهستانی
parterre در طول زمین
playing area محدوده زمین
parcelling تفکیک زمین
paralytic disability زمین گیری
playing court زمین بازی
sidelining خط کنار زمین
original ground زمین بکر
sidelines خط کنار زمین
planned chart کروکی زمین
upland زمین کوهستانی
upland زمین بلند
terrain عوارض زمین
terrain نوع زمین
permeable ground تراوا زمین
terrain زمین عملیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com