Dictiornary-Farsi | پودری از کربنات منیزیوم که ژیمناستها به دستها می مالند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 40 (4 milliseconds)

English	Persian
gymnastic chack	پودری از کربنات منیزیوم که ژیمناستها به دستها می مالند


Other Matches

magnesite	کاربنات منیزیوم طبیعی بفرمول 3gCo
powdery	پودری
toner	جوهر پودری
dry galvanizing	اب روی دهی پودری
nitralloy	قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
son	دستها
sons	دستها
manual dexterity test	ازمون چالاکی دستها
walkover	قدم زدن با دستها
To rub ones hands.	دستها را بهم مالیدن
walkovers	قدم زدن با دستها
handspring	معلق زدن بر روی دستها
carbonate	کربنات
toner	محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
support	تکیه بدن ژیمناست روی دستها
sodium bicarbonate	سدیم بی کربنات
sodium carbonate	کربنات سدیم
sodas	کربنات سدیم
soda	کربنات سدیم
baking soda	بی کربنات سدیم
bicarbonate	بی کربنات دو سود
lithium carbonate	کربنات لیتیوم
carbonation	بصورت کربنات
hartshorn	کربنات امونیوم
coronas	سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
corona	سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
planche	وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها
sodium acid carbonate	سدیم اسید کربنات
sodium hydrogen carbonate	سدیم هیدروژن کربنات
nitrate of soda	نینرات بی کربنات دوسود
washing soda	کربنات سدیم بلورین
calciferous	دارای کالسیت یا کربنات اهک
sodium monohydrogen carbonate	سدیم مونو هیدروژن کربنات
lay back spin	چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
lexon	پلاستیک پلی کربنات که معمولاشفاف است
potash	کربنات دو سود مشتق ازخاکستر چوب
flat racing seat	خم شدن روی اسب و دستها وسر در امتداد گردن اسب
alabaster	[کربنات کلسیم نیمه شفاف در رنگ های زرد و سفید که اغلب در نورگیر پنجره استفاده می شود.]
straddle seat	تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز