Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
carburization	پودر شدگی
Other Matches
gelation	بسته شدگی سفت شدگی
imminution	کم شدگی باریک شدگی
powder	پودر
powdering	پودر
powders	پودر
flour	پودر
whiting	پودر گچ
powdered lime	پودر اهک
powder box	جای پودر
powder box	پودر دان
face powders	پودر صورت
asphalt power	پودر اسفالت
baking powder	پودر خمیرمایه
bleaching powder	پودر کلر
chilli powder	پودر فلفل
lime powder	پودر اهک
toothpowder	پودر دندان
powdered	گرد پودر
talcum powder	پودر تالک
talcum powder	پودر طلق
french chalk	پودر خشک کن
gas tank	پودر بنزین
pestles	پودر ساختن
pestle	پودر ساختن
trituration	پودر سازی
cake mix	پودر کیک
to powder the hair	پودر به مد یا بسرزدن
halazone	پودر هالوژن
toothpowders	پودر دندان
cayenne pepper	پودر فلفلقرمز
pulverable	پودر شدنی
powdery	پودر مانند
pulverizable	پودر شدنی
powders	پودر زدن به
pulverizer	پودر ساز
face powder	پودر صورت
powdering	پودر صورت
pulverization	پودر سازی
face powders	پودر بزک
powder	پودر صورت
puff box	پودر دان
powders	پودر صورت
face powder	پودر بزک
powder	پودر زدن به
powdering	پودر زدن به
chalk	پودر گچی خط کشی
chalked	پودر گچی خط کشی
chalking	پودر گچی خط کشی
chalks	پودر گچی خط کشی
pulverizable	قابل تبدیل به پودر
powder puffs	اسباب پودر زنی
powder puff	اسباب پودر زنی
powdered lime	اهک پودر شده
pulverable	قابل تبدیل به پودر
atomisers	پودر کننده افشانگ
triturate	بصورت پودر دراوردن
emery powder	پودر سنگ سنباده
pulverizer	دستگاه پودر کننده
atomizers	پودر کننده افشانگ
atomizer	پودر کننده افشانگ
blueing	پودر ابی رنگ رختشویی
triturable	بصورت پودر در اوردنی ساییدنی
thermit	مخلوط پودر الومینیم و اکسیداهن
flour	ارد کردن پودر شدن
bluing	پودر ابی رنگ رختشویی
vaporizer	بصورت پودر یاذرات ریز دراورنده
samaria	پودر زرد کمرنگی بفرمول 3O 2sm
atomises	تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising	تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
bleaching materiel	پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
atomizes	تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomised	تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized	تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize	تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizing	تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
necks	نخ شدگی
dostortion	کج شدگی
geniculation	خم شدگی
depressions	کم شدگی
depression	کم شدگی
erection	شق شدگی
bottling	نخ شدگی
erections	شق شدگی
neck	نخ شدگی
the mast has raked	کج شدگی
embeddeness	حک شدگی
eviration	هذیان زن شدگی
desuetude	موقوف شدگی
diminution	کم شدگی تحقیر
dilution	رقیق شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
turn over	واژگون شدگی
detruncation	کوتاه شدگی
erasure	پاک شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
liquescence	مایع شدگی
scleriasis	سفت شدگی
necking	باریک شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
occlusion	جفت شدگی
pairing	جفت شدگی
paralysation	فلج شدگی
petrifaction	سنگ شدگی
puchery	جمع شدگی
pulverization	خرد شدگی
invagination	غلاف شدگی
intensification	افزون شدگی
strobilation	باریک شدگی
translocation	جابجا شدگی
expunction	پاک شدگی
expurgation	پاک شدگی
fixedness	تثبیت شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
flocculence	قلنبه شدگی
gasification	تبخیر شدگی
gelidity	بسته شدگی
tight coupling	جفت شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
occlusion	بسته شدگی
incalescence	گرم شدگی
purler	پرت شدگی از سر
encrustation	دلمه شدگی
sclerosis	سخت شدگی
expulsions	بیرون شدگی
leakage	فاش شدگی
leakages	فاش شدگی
contraction	جمع شدگی
contractions	جمع شدگی
coupling	جفت شدگی
acceptability	قبول شدگی
scarlet	سرخ شدگی
dispersion	پخش شدگی
choking	اب بند شدگی
removal	جدا شدگی
expulsion	بیرون شدگی
depressions	گود شدگی
narrowing	تنگ شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
offset	دوخم شدگی
offsetting	دوخم شدگی
diffusion	پخش شدگی
congestion	جمع شدگی
recvrvature	دولا شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
depression	گود شدگی
fading	محو شدگی
blotted	پاک شدگی
blotting	پاک شدگی
petrification	سنگ شدگی
polarization	قطبی شدگی
shrinkage	چروک شدگی
locking	قفل شدگی
shortening	کوتاه شدگی
hardening	سفت شدگی
acetification	ترش شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
coagulation	دلمه شدگی
comminution	خرد شدگی
concretion	سفت شدگی
crookedness	انحناء و کج شدگی
encrustations	دلمه شدگی
blots	پاک شدگی
blot	پاک شدگی
elongation	دراز شدگی
hybridization	هیبرید شدگی
pucker	جمع شدگی
puckered	جمع شدگی
puckering	جمع شدگی
damnation	لعنت شدگی
puckers	جمع شدگی
smelting	ذوب شدگی
supersession	جانشینی لغو شدگی
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ
sclerosis	سفت شدگی بافتها
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
scloroderma	سفت شدگی پوست
shrinkage coefficient	ضریب جمع شدگی
scleroma	سفت شدگی بافتها
malposition	جابجا شدگی جنین
erethism	تحریک شدگی زیاد
erasure	حک جای پاک شدگی
encephalomalacia	نرم شدگی مغز
edge triggered	با رها شدگی لبهای
disseisin	محروم شدگی ازتصرف
shrink	انقباض چوروک شدگی
diffraction broadening	پهن شدگی پراشی
shrinking	انقباض چوروک شدگی
malady	فاسد شدگی بیماری
shrinks	انقباض چوروک شدگی
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
degree of shrinkage	ضریب جمع شدگی
shrinkage	وابست جمع شدگی
maladies	فاسد شدگی بیماری
gerontomorphosis	پیر شدگی نژاد
depression	گود شدگی فرودافت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com