English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (4 milliseconds)
English Persian
discontinuous wefts پودهای منقطع [این نوع پودگذاری در تمام عرض فرش قرار نگرفته، بلکه بسته به نوع بافت و طراحی در اندازه مختلف بکار می رود.]
Other Matches
snatchy منقطع
discontinuous منقطع
staccato منقطع
interrupts منقطع کردن
onanism جماع منقطع
interrupting منقطع کردن
interrupt منقطع کردن
broken منقطع منفصل
disrupts منقطع کردن
disrupting منقطع کردن
disrupt منقطع کردن
temporary marriage نکاح منقطع
coitus interruptus جماع منقطع
interrupted flashing light چراغ چشمک زن منقطع
batch type furnace کوره نوع منقطع
batch patenting پاتنت کردن منقطع
interrupted [عناصر معماری منقطع]
kilim [glim] گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
toot صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
tooted صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
tooting صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
toots صدای تیزشیپور وبوق یاسوت بطور منقطع شیپور زدن
Farahan فراهان [این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
false selvage شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
meander border [طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
Khotan rug فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com