English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (6 milliseconds)
English Persian
apologia پوزش ادبی
apologias پوزش ادبی
Other Matches
apology پوزش
pardon پوزش
pardoning پوزش
pardons پوزش
apologies پوزش
pardoned پوزش
apologise پوزش طلبیدن
apologising پوزش خواستن
apologises پوزش خواستن
to beg your pardon پوزش می خواهم
to excuse oneself پوزش خواستن
apologised پوزش خواستن
to offer an apology پوزش خواستن
apologize پوزش خواستن
apologized پوزش خواستن
excusatory پوزش امیز
excuse me پوزش می خواهم
apologetic پوزش امیز
apologist پوزش خواه
apologists پوزش خواه
apologizing پوزش خواستن
apologizes پوزش خواستن
amende honorable پوزش خواهی
i express my regret for it پوزش میخواهم که چنین شد
apologetically از راه پوزش یا دفاع
to offer an excuse پوزش خواستن عذرخواهی کردن
i beg your pardon پوزش میخواهم معذرت می خواهم
to eat humble pie پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
you must a for that conduct باید از این طرز رفتار پوزش بخواهید
Excuses always proceed from a guilty conscience. <proverb> کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
He who excuses accuses himself. <proverb> کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
A guilty conscience needs no accuser. <proverb> کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
discourtesy بی ادبی
indecorousness بی ادبی
inurbanity بی ادبی
literary ادبی
irreverence بی ادبی
misbehaciour بی ادبی
clownishness بی ادبی
literay ادبی
impoliteness بی ادبی
belletristic ادبی
churlishness بی ادبی
lowliness بی ادبی
locus مثال ادبی
plagiarist سارق ادبی
reviewer منقد ادبی
miscellanea جنگ ادبی
piracy دزدی ادبی
analects گلچین ادبی
analecta قطعات ادبی
analecta گلچین ادبی
gobbet گلچین ادبی
skits هجو ادبی
skit هجو ادبی
plagiarism دزدی ادبی
criticisms نقد ادبی
garland گلچین ادبی
florilegium گلچین ادبی
criticism نقد ادبی
literal interpretation تفسیر ادبی
stylistic ادبی ادیبانه
literarily بطور ادبی
pirates دزد ادبی
misbehaving بی ادبی کردن
misbehaves بی ادبی کردن
misbehaved بی ادبی کردن
misbehave بی ادبی کردن
plagiarizer دزد ادبی
plagiary دزدی ادبی
gobbets گلچین ادبی
pirating دزد ادبی
anthologies گلچین ادبی
anthology گلچین ادبی
figure of speech صنایع ادبی
pirate دزد ادبی
literary property حق مالکیت ادبی
garlands گلچین ادبی
to misbehave oneself بی ادبی کردن
pirated دزد ادبی
moral theology لاهوت ادبی
cribs دزدی ادبی
cribbing دزدی ادبی
cribbed دزدی ادبی
crib دزدی ادبی
reviewers منقد ادبی
imagery تشبیه ادبی
architectonics ساختمان اثر ادبی
He is courteous ( respectful ). آدم با ادبی است
pirate دزدی ادبی کردن
locus classicus عبارت نمونه ادبی
textual critic نقد ادبی متون
textual critic نقدگر متون ادبی
textual critic ناقد ادبی منقد
criticising نقد ادبی کردن
bluestockings دارای ذوق ادبی
bluestocking دارای ذوق ادبی
piece قطعه ادبی یاموسیقی
pieces قطعه ادبی یاموسیقی
stylistic وابسته به انشای ادبی
chefs-d'oeuvre شاهکار ادبی یا هنری
chef-d'oeuvre شاهکار ادبی یا هنری
criticizes نقد ادبی کردن
criticised نقد ادبی کردن
criticizing نقد ادبی کردن
criticises نقد ادبی کردن
criticized نقد ادبی کردن
criticize نقد ادبی کردن
didactic یاد دهنده ادبی
stylist از نظر سبک ادبی
stylists از نظر سبک ادبی
analects قطعات ادبی منتخبات
dialogues مکالمات ادبی و دراماتیک
pirated دزدی ادبی کردن
dialogue مکالمات ادبی و دراماتیک
pirates دزدی ادبی کردن
chef d'oeuvre شاهکار ادبی یا هنری
pirating دزدی ادبی کردن
slang واژه عامیانه وغیر ادبی
morceau قطعه ادبی یاموسیقی کوتاه
pastiche تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiches تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
the desk کار دفتری یا ادبی یاروحانی
aliterary production فراورده یا محصول ادبی تالیف
epigone مقلد اثار ادبی و هنری
magnum opus مهمترین اثر ادبی یا هنری
anthologize گلچین ادبی جمع کردن
plagiarizes اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
set piece قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
plagiarized اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
renaissance دوره تجدد ادبی و فرهنگی رنسانس
plagiarised اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
cool one's heels <idiom> به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
set pieces قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
plagiarising اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
sketchbook کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
plagiarist اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
academic مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
sketchbooks کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
classicize ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
academical ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
plagiary سارق اثار ادبی و هنری دیگران
plagiarizing اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
architectonic مربوط به فن معماری یاساختمان اثر ادبی
anthologist متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
sturm und drang نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
local colour نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
neoscholasticism نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
Nothing can excuse such impoliteness. هیچ عذری برای بی ادبی پذیرفته نیست
locus classicus مثال ادبی برای توضیح کلمه یاموضوعی
exegesis تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
parodist کسیکه نوشته ادبی راتقلیدکرده بصورت هزل درمیاورد
exegeses تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
ethic روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
pot boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
montages قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
isagogics گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
montage قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
High Renaissance [سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
metaphrast کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
scholiast مفسر مفسر اثار ادبی کهن
association for computers and humanities یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
athenaeum انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum انجمن ادبی انجمن دانش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com