Dictiornary-Farsi | پوسته الکترونی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
electron sheath	پوسته الکترونی


Other Matches

electron multiplier	چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
banjo axle	پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation	پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
flake	جرقه پوسته پوسته شدن
flaked	جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate	پوسته پوسته شامه دار
flaking	جرقه پوسته پوسته شدن
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
scab	پوسته پوسته شدن
scabrous	زبر پوسته پوسته
desquamate	پوسته پوسته شدن
exfoliate	پوسته پوسته شدن
scabs	پوسته پوسته شدن
computer	حسابگر الکترونی
electron particle	ذره الکترونی
computers	حسابگر الکترونی
electron microscope	میکروسکوپ الکترونی
electron mirror	اینه الکترونی
electron physics	فیزیک الکترونی
electronic density	چگالی الکترونی
electronic current	جریان الکترونی
electron wave	موج الکترونی
electron tube	لامپ الکترونی
electron theory	تئوری الکترونی
electron theory	نظریه الکترونی
electron telescope	تلسکوپ الکترونی
electron shower	رگبار الکترونی
electronic excitation	تحریک الکترونی
electron ray	اشعه الکترونی
electron microscope	میکروسکپ الکترونی
electron coupling	پیوست الکترونی
electron could	ابر الکترونی
electron configuration	ارایش الکترونی
electron cloud	ابر الکترونی
electron capture	جاذبه الکترونی
electron capture	ربایش الکترونی
electron camera	دوربین الکترونی
electronic rectifier	یکسوساز الکترونی
electron bombardment	بمباران الکترونی
electron beam	اشعه الکترونی
electron beam	پرتوی الکترونی
electron coupling	تزویج الکترونی
electron current	جریان الکترونی
barrier layer	بند الکترونی
electron lens	لنز الکترونی
electron lens	عدسی الکترونی
electron hole	حفره الکترونی
electron gun	تفنگ الکترونی
gun	تفنگ الکترونی
electron gas	گاز الکترونی
guns	تفنگ الکترونی
electron flow	جریان الکترونی
electron density	چگالی الکترونی
electron cutting	برش الکترونی
electron avalanche	بهمن الکترونی
electronic flash	فلاش الکترونی
electronic formula	فرمول الکترونی
electron cascade	ابشار الکترونی
tubes	لامپ الکترونی
tube	لامپ الکترونی
one electron atom	اتم تک الکترونی
electronic tuning	تنظیم الکترونی
electronic transition	جهش الکترونی
electronic microscope	میکروسکوپ الکترونی
electronic radiation	تشعشع الکترونی
electronic rectifier	یکسوکننده الکترونی
electronic structure	ساختار الکترونی
electronic switch	سوئیچ الکترونی
electron diffraction	پراش الکترونی
electron beam generator	مولد اشعه الکترونی
phosphor	معمولا اشعه الکترونی
electron disintegration	فرو ریزش الکترونی
depletion layer capacitance	فرفیت بند الکترونی
welding by electron beam	جوشکاری با اشعه الکترونی
electron beam welding	جوشکاری با اشعه الکترونی
density of an electron beam	چگالی اشعه الکترونی
electron beam cutting	برش با اشعه الکترونی
barrier layer capacitance	فرفیت بند الکترونی
forbidden transition	جهش الکترونی ممنوع
gas filled valve	لامپ الکترونی گازی
electronic lens	عدسی یا لنز الکترونی
multidentate atom	اتم چند الکترونی
eniac	ماشین حساب الکترونی
glass type tube	لامپ الکترونی شیشهای
electron microscope	ذره بین الکترونی
input circuit	مدار ورودی لامپ الکترونی
beam current at a specified point	شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
thermoelectron	الکترونی که در اثر گرماصادر شود
electron beam deflection system	سیستم شکست پرتو الکترونی
electron beam focusing	تمرکز دهی اشعه الکترونی
output circuit	مدار خروجی لامپ الکترونی
get a fix on something <idiom>	نامه الکترونی دریافت کردن
octal glass type tube	لامپ الکترونی هشت پایهای
mu	فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
sferics	دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
beam	دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
electron gun	بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
beams	دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
bread-boards	لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-board	لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
synchrotron	دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
numerical indicator tube	هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
scurf	پوسته
esquillage	پوسته
incrustation	پوسته
upper crust	پوسته
encrustations	پوسته
putamen	پوسته
membrance	پوسته
crusts	پوسته
shelly	پوسته پوسته
shuck	پوسته
leprose	پوسته پوسته
stator	پوسته
single skinned	یک پوسته
testa	پوسته
wythe	پوسته
incrustment	پوسته
encrustation	پوسته
patagium	پوسته
mantle	پوسته
dish	پوسته
skinned	پوسته
flaking	پوسته
skinning	پوسته
flaked	پوسته
skins	پوسته
shells	پوسته
flaky	پوسته پوسته
flake	پوسته
cortices	پوسته
skin	پوسته
mantles	پوسته
filmed	پوسته
cortex	پوسته
crust	پوسته
film	پوسته
dishes	پوسته
chaff	پوسته
cases	پوسته
shell	پوسته
membranes	پوسته
membrane	پوسته
layers	پوسته
layer	پوسته
earth crust	پوسته
sleeves	پوسته
sleeve	پوسته
cryosphere	یخ پوسته
case	پوسته
cod	پوسته
shelling	پوسته
sludge	پوسته یخ
bushing	پوسته
electron beam recording	ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
valence shell	پوسته والانس
rawhides	پوسته خام
wing skin	پوسته بال
membran	پوسته دار
soft skin	پوسته نرم
slough	پوسته خارجی
pods	پوسته محافظ
ion sheath	پوسته یونی
crusty	پوسته مانند
pod	پوسته محافظ
encrustation	پوسته بندی
outer shell	پوسته والانس
encrustations	پوسته بندی
subsell	زیر پوسته
rawhide	پوسته خام
oxide skin	پوسته اکسید
pellicle	پوسته نازک
pellicular	پوسته دار
pelliculate	دارای پوسته
rinded	پوسته دار
scutum	پوسته استخوانی
bushes	پوسته داخلی
skin friction	مقاومت پوسته
soft shell	نرم پوسته
soft shelled	نرم پوسته
bush	پوسته داخلی
sublevel	زیر پوسته
snail	حلزون با پوسته
corrugated skin	پوسته موجدار
endocarp	پوسته هسته
skin	پوسته ریخته گی
damp proof membrane	پوسته نمبند
curing membrane	پوسته نگهبان
electron shell	پوسته الکترون
crust	پوسته زمین
crusts	پوسته زمین
skinned	پوسته ریخته گی
cupola shell	پوسته کوپل
skinning	پوسته ریخته گی
skins	پوسته ریخته گی
descaling	پوسته زدایی
crankcase	پوسته موتور
acetate film	پوسته استاتی
earth crust	پوسته زمین
energy shell	پوسته انرژی