English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
energy shell پوسته انرژی
Other Matches
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
banjo axle پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
flake جرقه پوسته پوسته شدن
flaking جرقه پوسته پوسته شدن
flaked جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate پوسته پوسته شامه دار
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
pair production تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
intrinsic energy انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
scab پوسته پوسته شدن
scabrous زبر پوسته پوسته
scabs پوسته پوسته شدن
exfoliate پوسته پوسته شدن
desquamate پوسته پوسته شدن
energy transition عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
shuck پوسته
single skinned یک پوسته
shelly پوسته پوسته
scurf پوسته
shell پوسته
bushing پوسته
putamen پوسته
encrustations پوسته
wythe پوسته
encrustation پوسته
sludge پوسته یخ
esquillage پوسته
cod پوسته
cortices پوسته
dishes پوسته
cortex پوسته
cryosphere یخ پوسته
upper crust پوسته
mantles پوسته
testa پوسته
chaff پوسته
flaky پوسته پوسته
skins پوسته
skinning پوسته
skinned پوسته
crust پوسته
skin پوسته
crusts پوسته
mantle پوسته
filmed پوسته
shelling پوسته
shells پوسته
film پوسته
flaked پوسته
flake پوسته
cases پوسته
incrustment پوسته
case پوسته
incrustation پوسته
membrance پوسته
leprose پوسته پوسته
earth crust پوسته
membranes پوسته
layers پوسته
sleeve پوسته
patagium پوسته
sleeves پوسته
membrane پوسته
stator پوسته
layer پوسته
dish پوسته
flaking پوسته
pod پوسته محافظ
electron sheath پوسته الکترونی
membran پوسته دار
outer shell پوسته والانس
skin friction مقاومت پوسته
valence shell پوسته والانس
earth's crust پوسته زمین
erratic scab پوسته جوش
descaling پوسته زدایی
electron shell پوسته الکترون
crusts پوسته زمین
sublevel زیر پوسته
skin پوسته ریخته گی
skinned پوسته ریخته گی
skins پوسته ریخته گی
acetate film پوسته استاتی
soft skin پوسته نرم
soft shelled نرم پوسته
subsell زیر پوسته
soft shell نرم پوسته
skinning پوسته ریخته گی
ion sheath پوسته یونی
crust پوسته زمین
pods پوسته محافظ
damp proof membrane پوسته نمبند
curing membrane پوسته نگهبان
slough پوسته خارجی
encrustation پوسته بندی
bushes پوسته داخلی
snail حلزون با پوسته
crusty پوسته مانند
crankcase پوسته موتور
corrugated skin پوسته موجدار
encrustations پوسته بندی
bush پوسته داخلی
rawhides پوسته خام
wing skin پوسته بال
earth crust پوسته زمین
scutum پوسته استخوانی
pellicular پوسته دار
rinded پوسته دار
endocarp پوسته هسته
pelliculate دارای پوسته
pellicle پوسته نازک
oxide skin پوسته اکسید
rawhide پوسته خام
cupola shell پوسته کوپل
cooling shell پوسته سردکننده
crust of the earth پوسته یا قشر زمین
front axle housing پوسته اکسل جلو
gear case پوسته جعبه دنده
furnace shell قشر یا پوسته کوره
graben فرورفتگی در پوسته زمین
film evaporator تبخیر کننده پوسته
half shell mold قالب نیم پوسته
slug حلزون بدون پوسته
body fit sleeve پوسته یا غلاف مناسب
encrustation پوسته دار سازی
encrust با پوسته یاقشری پوشاندن
encrust بشکل پوسته در اوردن
ectoclast پوسته خارجی سلول
loricate دارای پوسته محافظ
rear axle casing پوسته محور عقب
drop worm housing پوسته حلزونی سقوطی
tegmen پوسته داخلی تخم
encrustations پوسته دار سازی
soft shelled دارای پوسته تردوشکننده
adapter sleeve پوسته تطبیق دهنده
rinds پوسته بیرونی هرچیزی
rind پوسته بیرونی هرچیزی
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
gas case hardening سخت گردانی پوسته گازی
helicoid بشکل پوسته حلزون مارپیچ
lorica پوسته سخت حافظ جانوران
insulated bearing housing پوسته یاطاقان عایق شده
soft shell دارای پوسته ترد وشکننده
interchangeable bearing shells پوسته قابل تعویض یاطاقان
epicarp پوسته خارجی قسمت نرم میوه
crankcase محفظه کارتر پوسته میل لنگ
proctodaeum قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
spaced armor دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
to crust [snow] تشکیل دادن به پوسته سخت [برف]
dunite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
crust پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
endodermis داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
diabase نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
crusts پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
syenite نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
clinker تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
geotectonic مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
buzzes نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzz نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzing نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
plutonism فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
catastrophism اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
geochemistry علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
plutonic theory فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
neptunist کسیکه عقیده داردکه خارههای پی در پی پوسته زمین بوسیله اب درست شده اند
powering انرژی
powers انرژی
energy barrier سد انرژی
isenergic هم انرژی
endrgized با انرژی
zipped انرژی
low energy انرژی کم
deenergized بی انرژی
zipping انرژی
zips انرژی
zip انرژی
energy line خط انرژی
high energy پر انرژی
powered انرژی
energies انرژی
exergonic انرژی ده
vigor انرژی
energy انرژی
power انرژی
vigour انرژی
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
internal energy انرژی داخلی
energy transmission انتقال انرژی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com